این بچه ها هرقدر هم در تهران زندگی کنند غریبه اند انگار. فارسی حرف می زنند و چهره شان شبیه به ماست اما جامعه نمی پذیردشان. ایران برایشان خلاصه شده به کوچه ای که در آن کار می کنند و آدم هایی که به واسطۀ کار با آنها در تماسند. کسانی که برای نامشان اهمیتی قائل نیستند. افراد با دریافت یک اسم تلویحا عضویت در جامعه را می پذیرند و به قوانین و رسوم جامعه عمل می کنند. این کودکان نامی دارند و عضوی از جامعه ای هستند بسیار شبیه به جامعۀ ما، اما ما به راحتی نامشان را می گیریم، نامی که تنها سرمایه شان است، تنها چیزی که با خودشان به این سوی مرزها آورده اند. جامعه ای که نمی تواند نام هایی از فرهنگ دیگر را بپذیرد با خود این کودکان چه خواهد کرد؟
وقتی این کتاب رو تموم کنید یک بخش از شما تغییر میکنه؛ حقایق این کتاب رو خیلی هامون نمیدونیم و ای کاش هممون میدونستیم. بعد از این کتاب میفهمید که در رفتار هامون و کارهامون چه اشتباهاتی انجام میدیم که به نظر خودمون و بقیه کار خوبیه. در خرید و خوندن این کتاب تردید نکنید.
این مجموعه کتابهای مردمنگاری نشر خرد سرخ خیلی خوبن ی این جلد درباره کودکان کار اگه این دوست داشتید ی جلد دیگه هم هست با نام تقاطع سنت،فقر و جنسیت اونم پیشنهاد میکنم