این مردمنگاری که در پیشروی شما قرار دارد به وضعیت کودکان کارگر افغانستانی در تهران با تمرکز بر دو میدان «خانه کودک ناصرخسرو» (که عمدتا شاگرد مغازههای لوازم ماشینفروشیهای خیابانهای حوالی بازار را تحت پوشش قرار میدهد) و «گود زباله سعید» در جاده تهران - سمنان میپردازد. هر فصل به صورتی جستار مستقل حول محور یک مضمون نوشته شده، و نویسنده میکوشد در قسمتی از زندگی این کودکان نور بیندازد با این امید که در آخر به درک شبکه معنایی زندگی آنها در پیوند با دیگر وضعیتهای اجتماعی در ایران بینجامد. «سپیده سالاروند»، نویسنده این کتاب برای نوشتن این مردمنگاری از داستانهای «صمد بهرنگی» در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ استفاده میکند.
کتاب انگار لال شده بودم…