نام کهریزک امروزه بیشتر یادآور چه چیزی است؟ آسایشگاهاش؟ محل امحاء زباله؟ کارخانهی قند تاریخیاش؟ کهریزک چطور توانسته همهی اینها باشد؟ مسئلهی نویسندگان این اثر را باید چنین چیزی عنوان کرد. آنها در این کتاب مواجهای مستقیم و بیواسطه با تاریخ، سیاست و تغییرات اجتماعی این قسمت از شهر تهران دارند. اینکه کهریزک چه سیر تاریخیای را پشتسر گذاشته تا به وضعیت کنونی رسیده و چه سیاستگذاریهایی همواره بر سر این منطقه در نزاع با یکدیگرند؛ چگونه ماحصل این درگیریها، فرم و شکل منطقه را تغییر داده است و... همه و همه از موضوعاتی است که نویسندگان کتاب به سراغش رفتهاند و به آن پاسخ میدهند. مرور تاریخی و نظری با روایتهای شفاهی اهالی کهریزک و توصیف فضای متأخر آن با یکدیگر همراه شدهاند تا از ابعاد گوناگون شرایط امکان چنین فضایی را توضیح دهند. بنابراین ما با کتابی جامعهشناختی که از رویکردهای مردمنگاری نیز بهره میگیرد طرف هستیم.
تأسیس کارخانه قند و تبدیل «چمن زمین» به یک منطقه صنعتی، اصلاحات ارضی و مداخلات تیول داران قاجاری خاندان امین الدوله در سرنوشت این شهر، تلاش علی امینی (میراث بر این شهر در دوره پهلوی) برای تبدیل آن به باراندازی برای تهران و درنهایت تاسیس آسایشگاه سالمندان در سال 1351، تاریخ مختصری است از آنچه بر کهریزک رفته است. نویسندگان کتاب عقیده دارند سیری که بر این منطقه رفته، آن را به چیزی در نسبت «خیلی دور و خیلی نزدیک» با تهران و زیست کلانشهری قرار داده است. کهریزک نه آنقدر نزدیک است که مواجه با آن شگفتزدهمان نکند و نه آنقدر رود است که بتوانیم کنارش بگذاریم و بهعنوان موضوعی بیگانه که ربط چندانی به روزمرگیمان ندارد، نگاهش کنیم. کهریزک در چنین نسبتی با ما، عینا بر زندگیمان اثر میگذارد و پرده از مناسباتی برمیدارد که شاید امروز چندان به چشم مرکزنشینان نیاید اما بهزودی دامان آنها را نیز خواهد گرفت.
کتاب کهریزک