انفجار در رونق و تولید انبوه کالا در دوران صنعتی شدن برای کسانی که در علوم اجتماعی نوپا کار میکردند، مورد توجه بود. تورشتاین وبلن نیز از این قاعده مستثنی نبود. در این اثر بلندپروازانه، او تلاش میکند تا ریشههای جامعه طبقاتی را که مشخصه جهان غرب در اواخر دهه 1800 بود، جستجو کند.
وبلن در آغاز با پایان قرون تاریک به بررسی تکامل ساختارهای اجتماعی سلسله مراتبی می پردازد. چگونگی تکامل تدریجی آنها و تأثیر آنها بر تصویر کلی جامعه بشری مورد بحث قرار گرفته است. وبلن بر این باور بود که نظم اجتماعی بشر به شدت نابرابر و طبقه بندی شده است، تا جایی که در نتیجه مقادیر زیادی از شایستگی نادیده گرفته می شود و به هدر می رود.
وبلن بین صنعتی شدن و پیشرفت تولید و استثمار و تسلط بر نیروی کار مقایسه می کند که او آن را مشابه یک فتح وحشیانه می دانست که از درون جامعه اتفاق می افتد. کار سنگینتر و سختتر به اعضای پایینتر نظم میرسد، در حالی که کار سبک توسط صاحبان سرمایه انجام میشود: طبقه اوقات فراغت. اگرچه وبلن ارزش مشارکت طبقه اوقات فراغت را تصدیق می کند، او معتقد است که کار دستی و مادی تأثیر بسیار بیشتری بر اقتصاد معین دارد.
رکن اصلی دیگر اندیشه وبلن این است که طبقه فراغت با مصرف آشکار و فراغت آشکار تعریف می شود. این مستلزم صرف مبالغ هنگفت برای اقلام یا فعالیت هایی است که ثروت را تبلیغ می کند. نویسنده رشته های تازه محبوب مانند ورزش و هنرهای زیبا را به عنوان نمونه برجسته می کند. وبلن به طور خلاصه می گوید:
"برای به دست آوردن و ارج نهادن به مردم، صرفا داشتن ثروت یا قدرت کافی نیست. ثروت یا قدرت باید مدرک باشد، زیرا قدردانی فقط بر اساس مدرک اعطا می شود."
کتاب نظریه طبقه تن آسا