اصلاح یا انقلاب؟ (به آلمانی: Sozialreform oder Revolution?) جزوه ای است که توسط رزا لوکزامبورگ، نظریه پرداز مارکسیست لهستانی-آلمانی در سال 1899 منتشر شد.لوکزامبورگ استدلال میکند که اتحادیههای کارگری، احزاب سیاسی اصلاحطلب و گسترش سوسیال دموکراسی - در عین حال که برای رشد آگاهی طبقاتی پرولتاریا مهم است - نمیتواند یک جامعه سوسیالیستی ایجاد کند، همانطور که ادوارد برنشتاین، در میان دیگران، استدلال میکرد. در عوض، او از دیدگاه ماتریالیستی تاریخی استدلال میکند که سرمایهداری از نظر اقتصادی ناپایدار است و در نهایت فرو خواهد پاشید و انقلاب برای تبدیل سرمایهداری به سوسیالیسم ضروری است. این جزوه به شدت در محافل سوسیالیستی انقلابی تأثیرگذار بود و همراه با آثار دیگر لوکزامبورگ، پیشرو مهمی برای تئوری چپ کمونیستی بود. در حالی که نقد تفصیلی تفکر ادوارد برنشتاین شامل نقد کوتاهی از حاشیه گرایی است و اعتبار و بازار سهام را به عنوان چیزهایی معرفی می کند که بحران های دوره ای سرمایه داری را تشدید می کنند - نه آن گونه که برنشتاین استدلال کرده بود، اقداماتی که به تدریج گرایش به سمت بحران را از بین می برد.
لوکزامبورگ خاطرنشان کرد که اگر برنشتاین معتقد بود که سوسیالیسم را می توان به موجودیت اصلاح کرد، چیزی بیش از یک آرمان شهر بود و استدلال های او را با استدلال های چارلز فوریه آرمان شهر فرانسوی مقایسه کرد. او استدلال میکرد که اهمیت اتحادیههای کارگری این نیست که میتوانند به مالکیت بورژوازی سرمایه پایان دهند، بلکه این است که آنها بدنهای هستند که توسط آن کارگران گرد هم میآیند و درک میکنند که بخشی از یک طبقه هستند. از طریق مبارزات برای اصلاحات، آنها به قدرت طبقاتی خود پی می برند. لوکزامبورگ مبارزات اتحادیه را به "کار سیزیف" تشبیه کرد - شخصیتی اسطوره ای که محکوم شد بارها و بارها سنگی را به بالای تپه فشار دهد. همین امر در مورد اصلاحات به دست آمده از طریق صندوق های رای نیز صدق می کند.
کتاب اصلاح یا انقلاب