1. خانه
  2. /
  3. کتاب Heart Of Darkness

کتاب Heart Of Darkness

نویسنده: جوزف کنراد
3.8 از 1 رأی

کتاب Heart Of Darkness

Heart Of Darkness
انتشارات: کاج بوک
٪15
115000
97750
معرفی کتاب Heart Of Darkness
"در قلب تاریکی" نوشته جوزف کنراد، رمانی قدرتمند است که پیچیدگی‌های امپریالیسم، طبیعت انسانی و تاریکی درون روح انسان را بررسی می‌کند. این اثر که در سال 1899 منتشر شد، به طور گسترده‌ای به عنوان یکی از برجسته‌ترین آثار ادبیات انگلیسی شناخته می‌شود. کنراد از طریق روایت و تصاویر زنده‌اش، به پیامدهای اخلاقی و روانی استعمار اروپایی در آفریقا پرداخته و انتقادی از وحشیگری و استثمار ذاتی حاکمیت امپراتوری ارائه می‌کند.
این رمان در قالب یک داستان در داستان قرار دارد. قهرمان آن، مارلو، سفر خود به قلب کنگوی آفریقایی را برای گروهی از شنوندگان سوار بر قایق روی رودخانه تیمز بازگو می‌کند. مارلو، یک ملوان، توسط یک شرکت تجاری اروپایی استخدام می‌شود تا به اعماق آفریقا سفر کند و مردی به نام کورتز، یک تاجر کاریزماتیک و مرموز عاج که به افسانه‌ای برای قدرت خود بر مردم بومی تبدیل شده است، بازیابی کند. هنگامی که مارلو از رودخانه کنگو بالا می‌رود، شاهد وحشت استثمار استعماری می‌شود. منظره تاریک و ظالمانه است که نمادی از انحطاط اخلاقی و فساد در قلب امپریالیسم اروپایی به شمار می‌آید. هر چه مارلو جلوتر می‌رود، بیشتر در مورد کورتز می‌آموزد؛ کسی که مورد احترام مردم بومی است، اما تسلیم تاریکی قدرت و جنون خود شده است. کورتز، که در ابتدا با نیات عالی به آفریقا آمد، به طور فزاینده‌ای بی‌تفاوت شده و شروع به تجسم همان بدی‌هایی می‌کند که روزی به دنبال مبارزه با آن‌ها بود. وقتی مارلو سرانجام با کورتز ملاقات می‌کند، مردی را می‌یابد که از نظر جسمی ضعیف، از نظر اخلاقی فاسد و به شدت آشفته است. هبوط کورتز به جنون، موضوع اصلی رمان است که نمادی از فروپاشی آرمان‌های اروپایی در مواجهه با قدرت کنترل‌نشده و نیروهای وحشی طبیعت است. برخورد با کورتز نقطه عطفی برای مارلو است که شروع به زیر سوال بردن ارزش‌های تمدن و ماهیت واقعی تاریکی در درون بشریت می‌کند. این رمان با بازگشت مارلو به اروپا، ناامید از تجربیات خود، به پایان می‌رسد. هنگامی که او با نامزد کورتز ملاقات می‌کند، به او دروغ می‌گوید و می‌گوید که آخرین کلمات کورتز نام او بوده است، نه "هولناک! وحشت!" این کلمات که توسط کورتز در آخرین لحظاتش بیان شد، تصویر تلخ رمان از قدرت ویرانگر استعمار و تاریکی نهفته در روح انسان را در بر می‌گیرد.
موضوع اصلی در "در قلب تاریکی" نقد استعمار اروپایی است. کنراد از کنگوی آفریقا به عنوان محیطی برای افشای بی‌رحمی و غیرانسانی بودن پروژه امپریالیستی استفاده می‌کند. از طریق سفر مارلو و داستان کورتز، این رمان مأموریت فرضی «تمدن‌سازی» قدرت‌های اروپایی را زیر سوال می‌برد و نشان می‌دهد که چگونه در عوض پوششی برای استثمار و خشونت است. موضوع دیگر دوگانگی طبیعت انسان است. این رمان به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه مرزهای بین تمدن و وحشیگری، نور و تاریکی اغلب مبهم است. فرود آمدن کورتز به جنون نمونه‌ای از این ایده است که در زیر پوشش تمدن، نیرویی اولیه و ویرانگر نهفته است. سفر مارلو به استعاره‌ای برای کاوش در این تاریکی در درون خود و بشریت تبدیل می‌شود.
"در قلب تاریکی" تأملی عمیق درباره پیچیدگی‌های امپریالیسم، شکنندگی تمدن و تاریکی ذاتی در طبیعت انسان است. رمان جوزف کنراد، با کاوش دقیق در این مضامین و به تصویر کشیدن ترسناک تأثیرات استعمار اروپا، اثری اساسی و ماندگار باقی می‌ماند. رمان از طریق تصاویر زنده و شخصیت‌های اخلاقی پیچیده خود، خوانندگان را مجبور می‌کند تا با واقعیت‌های خشن وجود انسان و قدرت فراگیر شیطان روبه‌رو شوند. "در قلب تاریکی" همچنان مرتبط است و بازتاب‌های بی‌پایانی درباره تاریکی درون افراد و جوامع ارائه می‌دهد.
درباره جوزف کنراد
درباره جوزف کنراد
جوزف کنراد با نام «تئودور یزف کنراد نالچ کوژینوسکی»، زاده ی ۳ دسامبر ۱۸۵۷ و درگذشته ی ۳ اوت ۱۹۲۴، نویسنده ی بریتانیایی-لهستانی بود.تئودور کنراد نالچ کورزینوسکی در سال ۱۸۵۷ در بردیچیف، امپراتوری روسیه (پادولیای، اوکراین کنونی) متولد شد. این منطقه از ملیت های مختلفی تشکیل شده بود که چهار مذهب و جهار زبان و چندین طبقه ی اجتماعی داشتند. آن بخشی که ساکنینش به زبان لهستانی حرف می زدند و خانواده ی کنراد هم از آن ها بود، آبا و اجدادی از طبقه ی سلاچتا بودند که طبقه ای پایین تر از آریستوکرات ها بود، ثروتمند و اصیل و دارای قدرت سیاسی بودند.آپولو کورزینوسکی، پدر کنراد، شاعر و مترجم ادبی از زبان های انگلیسی و فرانسه بود و جوزف در بچگی رمان های انگلیسی را به زبان های فرانسه و لهستانی پیش پدرش می خواند. آپولو کورزینوسکی که درگیر فعالیت های ضد تزاریست ها شده بود، در سال ۱۸۶۱ با خانواده اش به ولگودا در شمال روسیه تبعید شد. در این سفر جوزف مبتلا به سینه پهلو شد و در سال ۱۸۶۵ مادرش به همین مرض فوت کرد.پدر کنراد که تعلیم او را به عهده گرفته بود در سال ۱۸۶۹ به مرض سل درگذشت. جوزف را به سوئیس، پیش دایی اش «تادئوس بابروسکی» که تأثیر زیادی در زندگی کنراد داشت، فرستادند. جوزف که اصرار داشت دایی اش اجازه دهد دریانورد شود، در سال ۱۸۷۴ به فرانسه رفت و چند سالی در آن جا زبان فرانسه اش را بهتر کرد و دریانوردی آموخت. در فرانسه با محافل زیادی آشنا شد ولی به قول خودش دوستان بوهمیایی اش بودند که او را با نمایش نامه، اپرا و تئاتر آشنا کردند. در همین مدت ارتباط خوبی هم با دریانوردان داشت و چیزی نگذشت که دیده بان قایق های راهنما شد. کارگرانی که در کشتی دید و کارهایی که به او تحمیل کردند، همه زمینه ای برای جزئیات درخشان رمان هایش شد.جوزف کنراد در ۱۳ اوت سال ۱۹۲۰ در سن ۶۷ سالگی در اثر حمله ی قلبی درگذشت.
مقالات مرتبط با کتاب Heart Of Darkness
حقایقی درباره «جوزف کنراد» و کتاب «دل تاریکی»
حقایقی درباره «جوزف کنراد» و کتاب «دل تاریکی»
ادامه مقاله
داستان های معمایی و تریلر، قلمرو هیجان و تعلیق
داستان های معمایی و تریلر، قلمرو هیجان و تعلیق

این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب Heart Of Darkness" ثبت می‌کند