روو می داند که چگونه وقایع را به جریان بیندازد و خواننده را درگیر کند.
بسیار ترسناک.
نشانگر موسش روی آخرین خط شناور مانده بود خیلی ناامیدکننده به نظر می رسید و دن کم کم داشت نا امید می شد. سه پیام آخرش بی پاسخ مانده بود و حتی مطمئن نبود که آبی و جردن همچنان آنها را بخوانند. گزینه ی ارسال را زد. دن با تکیه دادن به صندلی از لپ تاپش فاصله گرفت، گردنش را چرخاند و به صدای نرم شکستن قلنج ستون فقراتش گوش داد. سپس لپ تاپش را، شاید با اندکی خشونت ، بست و از جایش بلند شد، لپ تاپ را توی کیف کتاب هایش، بین کاغذها و پوشه های درهم ریخته فرو کرد. هم زمان با اتمام جمع آوری وسائلش، زنگ به صدا در آمد، کتابخانه را ترک کرد و وارد راهرو شد.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
عالی واقعا تمام جلدهای این مجموعه(تیمارستان) محشره
جلد دوم مجموعه تیمارستان در ادامهی جلد یکم هست. دن و دوستاش شما رو به فضای دارک و عجیب و دلهره آور دنیای داستان سفر میدن و اینقدر میتونید باهاشون همذات پنداری کنید که حتی یه جاهایی حس کنید خودتون دارید توی اون داستان زندگی میکنید. خیلی خیلی دوست داشتنیه خصوصا توصیف فضای دانشگاه و خوابگاه که دقیقا حال و هوای اونجاها رو براتون تداعی میکنه. حتما و حتما بخونید از دستش ندید