در کتاب های درسی و دانشگاهی در مورد تاریخ فلسفه می خوانیم که فلسفه شاخه ای از اندیشه و دانایی است که در قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد در یونان پدیدار شد. نخستین مولفانش یونانیان بودند و نخستین متون نوشته شده در این مورد هم یونانی است. یعنی همگان یونان را خاستگاه فلسفه می دانند. باور به این که اندیشۀ فلسفی در بستر فرهنگ یونان باستان امری درونزاد، خودبنیاد و ریشه دار بوده به فهمی خاص از متون یونانی کهن انجامیده و درکی ویژه از کلیدواژه ها و معناها را ایجاب کرده است. هم چنین در این کتاب ها می خوانیم که فلسفه پس از آن نیز تا دیرزمانی اندیشه ای یونانی بود تا آن که در دوران امپراتوری روم حاشیه هایی لاتین بر آن نوشته شد.
نویسندۀ کتاب، این نوع تاریخ نگاری بر فلسفه را ، قوم گرایانه و تنگ نظرانه می داند و دلیل های خود را شرح می دهد و به نقد و واسازی این پیش داشت می پردازد. به علاوه کتاب تاریخ خرد ایونی، خاستگاه های ایرانی اندیشۀ فلسفی و مسیرهای ورود و وامگیری آن را در سپهر فرهنگ یونانی با دقت نشان میدهد و تاکید میکند اندیشۀ فلسفی از ایران نخستی به استان ایونیۀ هخامنشی نشت کرده و بعد از آنجا به سایر سرزمین های یونانی نشین منتقل شده است. در کتاب چارچوب تاریخی مسیرهای این وامگیری به دقت نشان داده شده و نیز با تحلیل متن های به جا مانده از آن دوران تاثیرپذیری اندیشمندان از هم شرح داده شده است. بحث مهم کتاب آن است که اندیشمندان یونانی چگونه خرد ایرانی را در زمینۀ اجتماعی خویش بومی کردند و به خصوص کسانی مانند پوتاگوراس و سقراط چطور با آن درآویختند و در ضمن وامگیری استخوان بندی های مفهومی اش، چطور به مخالفت با آن برخاستند.
کتاب تاریخ خرد ایونی