قواعدی که در زندگی برای خود و دیگران تعیین می کنیم قوانین شخصی و نانوشته ای هستند که ما را ملزم می کنند تا آن ها را رعایت کنیم. عدم رعایت قواعد باعث نارضایتی از خود می شود و سرزنش خود را به دنبال دارد. ممکن است این سوال پیش آید که آیا قواعد ضروری هستند. لیهی قید می کند که وجود برخی قواعد به ویژه قواعدی که به ارتباط با دیگران اشاره دارند، ضروری است. رعایت موارد مثل این که نباید حقوق دیگران را زیر پا بگذاریم. درواقع قواعدی که به اصول اخلاق اشاره دارند، باید رعایت شوند. اما در بسیاری موارد، وضع فرق می کند قواعدی که ما برای خود انتخاب می کنیم قواعدی مطلق، انعطاف ناپذیر و کلی هستند و رعایت آن ها در همه موارد امکان پذیر نیست برای مثال: رعایت قواعدی مانند «من باید همه را از خود راضی نگه دارم» و یا «من نباید به کسی نه بگویم»، از این نوع هستند. امکان رعایت این قواعد در همه شرایط وجود ندارد و مجبور ساختن خود برای رعایت آن ها باعث تنش روانی، اضطراب و نارضایتی می شود. در این راستا، ما به معیارهایی نیازمندیم تا بتوانیم قواعد مخرب و ناکارآمد را حذف کنیم. این معیارها می توانند موارد زیر باشند: 1.قواعد مبتنی بر عقل سلیم، قواعدی مطلوب هستند مانند: من باید از اشتباه های تکراری پیشگیری کنم. 2.قواعدی که با طبیعت انسان همسو هستند، قواعدی مطلوب هستند، مانند من باید با خود مهربان باشم و از سخت گیری نسبت به خود دست بردارم. 3.قواعدی که بر اصول حقوق بشر مبتنی باشد، قواعدی درست هستند مانند: باید بگذارم دیگران نظر و احساس خود را نسبت به من بیان کنند. 4.قواعدی که منطبق با اصول اخلاقی هستند، قواعدی درست هستند مانند من نباید از احساسات کسی سوء استفاده کنم، به دیگران دروغ بگویم و یا نباید باعث آزار و شکنجه کسی شوم…
سلام...یه کم بیشتر توضیح میدادین عالی میشد