این یک قصه گرگ است (میشل همیشه می خواهد این قصه را بشنود) و یک شب موقع خواب، شروع می شود و همین طور در شب های دیگر، موقع خواب و در روز تعطیل با گردش رفتن به ساحل و به پارک، در قسمت های پی درپی، با فوت و فن های برانگیزنده، ادامه پیدا می کند. والدو، گرگ گرسنه، یواشکی برای بردن مرغ رنگین کمان، به لانه مرغ می رود، اما جیمی، پسر کشاورز، همان موقع از راه می رسد. پس از آن، معلوم نیست بعدش چه اتفاقی می افتد، پسرها مدام وسط قصه می پرند و قصه با سرعت پیش می رود و والدو گرچه به شامش نمی رسد، اما دسر می خورد.
کتاب قصه گرگ