چرا مردی که قصد سخنرانی دارد ، به گونه ای به خود پرخاش می کند که اضطرابش افزایش می یابد ؟ چرا ان جوان پیش بینی می کند در یافتن شغل شکست می خورد ؟ چرا این افراد موقعیت ها را منفی می بینند و آینده را به نحوی پیش بینی می کنند که تاثیر زیانباری بر احساسات و رفتارشان بر جای می گذارد ؟ افکار مخرب به شدت بر اعمال و فعالیت های روزمره ما تأثیر می گذارند . برای مثال ، مردی که پیشتر گفتیم ، در جریان سخنرانی اش به تپق زدن افتاد و آن جوان نیز کاری را که دوست داشت ، پیدا نکرد . همانند این دو ، ما کاملا می دانیم که این افکار ، اضطراب ما را افزایش می دهند و در عملکردمان مداخله می کنند با این وجود ، اغلب تمایل داریم میزان تأثیر این افکار خصمانه بر زندگی مان را کمتر از حد واقعی براورد کنیم. افکار تحقیر آمیز و انتقادی مطرح شده در مثال های فوق ، تنها بخش کوچکی از خشمی بنیادین اند که نسبت به خودمان احساس می کنیم آنها صرفا بخشی مشاهده شدنی از دشمنی بزرگ و به خوبی استتار شده، متشکل از افکار و نگرش ها هستند که برای مدت زمانی طولانی بر اعمال ما حکم می رانند ، در فعالیت های شغلی و روزمره ما مداخله می کنند و احساسی بد را در مایه وجود می آورند. آیا شما هم این دشمن درونی را دارید؟