شاه تهماسب اول هنگامی که کمتر از 11 سال داشت بر تخت پادشاهی نشست و بیش از 53 سال پادشاهی کرد. او در میان کلیه پادشاهان ایران بعد از اسلام و همچنین خلیفه های عرب در دودمان های عباسیان و امویان طولانی تر از همه بر تخت قدرت استقرار داشت. شاه تهماسب اول در دوران جوانی مرتکب مناهی می شد و در 20 سالگی توبه کرد و سیاست مذهبی خاصی در پیش گرفت. او در سالهای دراز پادشاهی، در غرب با سلطان سلیمان اول قدرتمندترین سلطان عثمانی که خود را خلیفه مسلمانان اعلام می داشت و در شرق با عبیدخان ازبک، فرمانروای نیرومند که همواره چشم به خراسان داشت معاصر بود. هر دو آنان که سنی بودند وظیفه مذهبی خود را برانداختن مذهب شیعه در ایران و سرنگونی دودمان صفویان می پنداشتند. سلطان سلیمان اول چهار بار و عبیدخان شش بار به ایران حمله کردند و آنچه در توان داشتند به کار بردند و سرانجام، ایران همچنان پابرجا باقی ماند. در دوران پادشاهی شاه تهماسب اول، همایون شاه فرمانروای مغولی هند و شاهزاده با یزید فرزند جسور سلطان سلیمان اول به ایران پناهنده شدند. چگونگی رفتار شاه تهماسب اول با آنان و سرنوشت سازی متفاوت دو پناهنده و ماجراهایی که بر آنان رفت، عبرت آمیز و تامل برانگیز است. در سالهای طولانی پادشاهی شاه تهماسب اول، مردم ایران با شرایط ویژه ای روبه رو بودند که آگاهی بر آنها نسل های امروز را در ساختن ایرانی آباد و پیشرو یاری می دهد.