محسن عباسی ولدی متولد سال 1355 در تهران می باشد. وی دارای دیپلم ریاضی و تحصیلات حوزوی در سطح ۳؛ کارشناسی ارشد فقه و اصول می باشد. از وی کتاب های متعدد شامل کتاب های ذیل چاپ شده است:
۱. بگو یا امام رضا؛ انتشارات ائمه(ع)؛ ۱۳۸۱.
۲. شقایق؛ انتشارات بوستان کتاب(دفتر تبلیغات حوزة علمیة قم)؛ ۱۳۸۲.
۳. گلی گم کرده ام؛ انتشارات بوستان کتاب؛ ۱۳۸۲.
۴. نقطه سر خط؛ انتشارات بوستان کتاب؛ ۱۳۸۳.
۵. ردپایی آشنا؛ نشر شاهد؛ ۱۳۸۵.
۶. دیروز، امروز، فردا؛ انتشارات بوستان کتاب؛ ۱۳۸۵.
۷. بهانه بودن(دل نوشته هایی به رنگ انتظار)؛ انتشارات جامعه الزهراء(س)، زمستان۱۳۹۱.
۸. امام نامه(گذری در کوچه پس کوچه های جامعه کبیره)، انتشارات جامعه الزهراء(س)، بهار۱۳۹۲.
۹. قصه من و خدا(قصه واژه هایی که بوی ابوحمزه گرفتند)، انتشارات جامعه الزهراء(س)، بهار۱۳۹۲.
۱۰. بگو چگونه دل از حسین کندی؟(حکایت مظلوم مقتدر)، انتشارات جامعه الزهراء(س)، پاییز۱۳۹۲.
۱۱. رد نگاهت راه آسمان (دل نوشته های کربلایی)، انتشارات جامعه الزهراء(س)، پاییز۱۳۹۲.
۱۲. علی، اصغر نبود، انتشارات جامعه الزهراء(س)، پاییز ۱۳۹۲.
۱۳. واژه های خیس (قصه ناتمام مادر)، انتشارات جامعه الزهراء(س)، زمستان۱۳۹۲.
۱۴. منبع نور بهشت، خنده تو فاطمه (نمی از یَم عظمت زهرا س)، انتشارات جامعه الزهرا انتشارات جامعه الزهراء(س)، بهار ۱۳۹۳.
۱۵. روضه عقل، فرهنگ جنون، انتشارات جامعه الزهراء(س) ، بهار۱۳۹۳.
ازدواج؟ بــرای چــه؟ برای آرامــش؟ میخواهی چــه کار؟ پیمودن راه زمین تا آســمان؟ چقدر خوب! اما یک ســوال. با این خوان هایی که ســاخته ای در برابرت و خارهایی که سبز کرده ای در راهت، می شود ازدواج کرد؟ و اگر شــد، می شــود احســاس آرامش کرد؟ ازدواج وقتی پایه هایــش در زمیــن باشــد، پــای تــو را محکــم بنــد می کنــد، و مگــر می شود دیگر به آسمان فکر کرد؟ وقتــی آســمان را فرامــوش میکنــی، دیگــر معنــای آرامــش را نمی فهمــی. آرامــش کــه معنــای بــی واژه شــد، دیگــر ازدواج بــه هــم رسیدن دو همسفر نخواهد بود. ازدواج آغاز رقابت می شود و خودت خوب میدانی که رقابت همیشه دوست اضطراب بوده...
همه باید «من» هایمان را تنها رها کنیم و به ما «شدن» فکر کنیم. ما روی زمین زندگی می کنیم؛ اما اهل زمین نیستیم. ما را اهل آسمان آفریده اند. «ما» شدن راهی برای رسیدن به آسمان است. وقتی در مسیر«ما» شدن، تخته سنگ های بزرگی می اندازه ایم، که بلند کردنش کار هرکسی نیست؛ «ما» شدن، قامتمان را تا خواهد کرد . قامت های تا شده، شاید از خیر آسمان بگذرند. پرتاب کردن این تخته سنگ ها، در مسیر «ما» شدن، کار سختی نیست؛ اما برداشتنش از این راه، کار هرکسی نیست. آسمان را از یاد نبریم...
بهم پیشنهاد شده ک ب خونم🙂