آدم ها مثل مدادند .هر کدام با زندگی شان داستانی می نویسند آن قدر که تمام شوند آدم ها می روند داستان ها می مانند.یکی شاد یکی غمگین یکی ساده یکی رنگی یکی تلخ یکی شیرن .ما هم داستانی داریم .اول اینکه مداد سفید نباشیم که با همه زیبایی ای که دارد توی جعبه مداد رنگی تنها و بی استفاده است و فقط می تواند توی سیاهی بنویسد نه سفیدی یا هر چه بنویسد و بکشد پنهان است .حالا این ماییم و دنیایی از داستان های جورواجوری که این مدادها نوشته چه خوب که این داستان ها را بخوانیم و بهترین آن ها را بنویسیم منظورم رونویسی نیست نه آن ها را بخوانیم خوب و بد و زشتش را ببینیم و داستان خودمان را بنویسیم نمی دانم چه رنگی یا چه طعمی ...