کتاب آقای شاخ

رمان «آقای شاخ» اثر تئودور فونتانه در اواخر قرن هجدهم پروس روایت می‌شود. شخصیت اصلی داستان، شاخ فون ووتنو، افسری خوش‌نام و مورد احترام است که زندگی‌اش به‌شدت تحت تأثیر معیارهای سخت‌گیرانه‌ی طبقاتی و اجتماعی قرار دارد. او وارد رابطه‌ای پیچیده با بیوه‌ای بانفوذ به نام فرانتسس فون کارایان و دختر او می‌شود؛ روابطی که در ظاهر شخصی هستند اما به‌سرعت رنگ‌وبوی اجتماعی و حیثیتی به خود می‌گیرند.
در ادامه‌ی داستان شاخ میان تمایلات شخصی و انتظارات جامعه گیر می‌افتد. نگاه عمومی و فشار افکار جمعی او را مجبور می‌کند تصمیم‌هایی بگیرد که لزوما با خواست قلبی‌اش هماهنگ نیستند و همین وضعیت او را در معرض تناقضی جدی قرار می‌دهد: از یک سو میل به زندگی فردی و انتخاب آزاد و از سوی دیگر الزام به تبعیت از قوانینی نانوشته که آبرو و شرافت اجتماعی او را تضمین می‌کنند.
فونتانه در روایت خود نشان می‌دهد که چگونه دغدغه‌ی قضاوت دیگران و ترس از بی‌آبرویی می‌تواند مسیر زندگی یک فرد را تعیین کند. در این رمان شرافت بیشتر به‌عنوان معیاری اجتماعی تصویر می‌شود تا فضیلتی شخصی؛ مفهومی که در نهایت سرنوشت تراژیک قهرمان را شکل می‌دهد. از خلال این ماجرا اثر به بررسی نقش طبقه، سنت و نگاه جامعه در تصمیم‌های شخصی می‌پردازد و تضاد میان فردیت و هنجارهای تحمیلی را آشکار می‌سازد. این رمان به دلیل سبک ادبی و تحلیل روان‌شناختی‌اش همچنان یکی از آثار برجسته‌ی ادبیات آلمانی محسوب می‌شود.