این کتاب وقتی منتشر خواهد شد که مسائل بزرگ مورد مناقشه امروزی جهان هنوز لاینحل مانده است حالیا و تا چندی پس از این جهانی که در آن زیست میکنیم با شک و تردید باید قرین باشد و در میان بیم و امید نوسان کند. چنین پیداست که پیش از نیل به یقین خواهم مرد نمیدانم واپسین سخنانم
دگر از روز درخشان خبری نیست
اینک ماییم و ظلمت
خواهد بود یا چنانکه گاهی پروای خیال بستن آن میکنم:
روزگار خوش جهان با ی گردد
هان که بار دیگر در عصر طلای هستیم
آسمان لبخند می زند ایمان ها و امپراتوری ها می درخشند
همچون بازماندههای خواب خوشی گریزپا
هر آنچه در قوه داشته ام کرده ام تا با گرانی ناچیز خود کفه ترازو را سنگین تر سازم و آن را به جانب امید کج کنم اما این فقط تلاشی بود در برابر نیروهای سترگ. باشد که نسلهای دیگر در آنجا که نسل من ناکام شد کامیاب شوند.
کتاب خلوت فکر