دایی می گفت :
امروز همه باید بیان .امام از همه ی مردم ایران خواسته برای تایید بازرگان راه پیمایی کنن.
جمعیت توی خیابون به راه افتاده بود ؛ مرد و زن ، بچه و پیر .از دایی و سودابه جدا شدیم .امیر گفت تا شلوغ نشده ، بهتر است با تاکسی برویم.
نرسیده به میدان شهیاد پیاده شدیم.امیر قبلا موقع رد شدن از آن جا اسمش را بهم گفته بود.جمعیت خیلی زیادی در اطراف آن جمع شده بودند.هرچه از میدان دورتر می شدیم ، جمعیت بیشتر به چشم می آمد.حرف دایی درست بود .همه آمده بودند ...