بر گرفته از متن کتاب : شادمان در تسخیر تمدن فرنگی منادی شک احتیاط بود . میگفت《 یکی از موجبات پیشرفت تمدن فرنگی شک است .. فضلای فرنگی در حرکت خوشید و سکون زمین شک کردند و به حرکت این و سکون آن پی بردند ... در عقاید و آرا افلاطون و ارسطو شک کردند و بر وسعت دامنه علم و فلسفه افزودند . در حق حکمروایی مطلق پادشاه شک کردند و او نه خدا و نه سایه خدا شمردند و حکومت نزدیک به عدل و کم نقض دموکراسی را به میان آوردند》. در مقابل در تفکر فکلیها شک محلی از اعراب ندارد . به گمان شادمان تنها با درک و دفع خطر اندیشه ، فکلی میتوان تمدن فرنگی و تجدد و استعمار را تسخیر کرد.
شاید شادمان نخستین متفکردوران پهلوی باشد که غرب برای او یک مسئله بسیار جدی بوده وآثار قلمی اونیز حکایت از همین موضوع دارد.ازشادمان به بعد مبانی برخورد به غرب وارد فاز تازه ای میشود...