به نظر من این رویکرد فعال بسیار قدرتمند است - نه فقط در بازیگری ، بلکه در نویسندگی و کارگردانی.
تحت مربیگری ایوانا ، روند حرفه ای و عمق کار من به طور چشمگیری تغییر کرده است.
الگوی دیگری که من بارها مشاهده کردم این است که تکنیک بازیگری من به تزریق خون در کالبد زندگی واقعی و شخصی بازیگرم گرایش دارد. برای استفاده ی واقعی از درد و بدبختی به عنوان راهی برای غلبه بر درد و بدبختی و پیروز شدن، بسیاری از بازیگران من به طور ناخودآگاه این طرز زندگی کردن را با شیوه ی واقعی زندگی شخصی خود ترکیب می کنند و به این صورت به خودآگاهی بیشتری رسیده و قوی تر می شوند. این موضوع برای من بسیار الهام بخش و تأثیرگذار است. آن ها شخصیت و وضعیت قربانی را از زندگی های خود بیرون می کشند و دور می اندازند، همان گونه که برای کاراکتر نمایشی خود انجام می دهند.