1. خانه
  2. /
  3. کتاب به خاطر آقای تراپت

کتاب به خاطر آقای تراپت

نویسنده: راب بایا
4.3 از 1 رأی

کتاب به خاطر آقای تراپت

Because of Mr. Terupt
انتشارات: منظومه خرد
ناموجود
16000
معرفی کتاب به خاطر آقای تراپت
رمان به خاطر آقای تراپت، دارای هفت راوی است که هرکدام، داستان منحصربه فرد خود را دارند و از نقطه نظری متفاوت، اتفاقات کتاب را روایت می کنند. داستان کتاب، با شروع پایه ی پنجم برای هفت دانش آموز در مدرسه ی اسنو هیل آغاز می شود. جسیکا، دختری باهوش و زرنگ است که تازه به این مدرسه آمده و در انطباق با محیط جدید، با مشکلاتی روبه رو است. الکسیا، بچه ای قلدر و زورگو است که لحظه ای دوست یک نفر و در لحظه ی دیگر، دشمن اوست. پیتر، بچه ی شلوغ و دردسرساز کلاس است. لوک، نابغه و مخ کلاس به حساب می آید و دنیل، دختری است که هیچ وقت نمی تواند حقش را بگیرد. آنا، بچه ای خجالتی است که شرایط خانه و خانواده اش، باعث شده تا سایر بچه ها از او دوری کنند و درنهایت، جفری که از مدرسه متنفر است. به نظر می رسد که فقط آقای تراپت، معلم جدید و پرانرژی مدرسه، می داند که چطور با همه ی آن ها کنار بیاید. او هم زمان با حفظ کردن نظم و مقررات کلاس، محیطی شاد و جذاب برای بچه ها خلق می کند. اما در یک روز سرد و برفی زمستانی، حادثه ای همه چیز و همه کس را تغییر می دهد.
درباره راب بایا
درباره راب بایا
راب بایا، زاده ی 12 سپتامبر 1976، نویسنده ی آمریکایی است. او سال ها معلم کلاس سوم و چهارم دبستان بوده است و اکنون در مدرسه، زیست شناسی درس می دهد و مربی کشتی است. «به خاطر آقای تراپت» اولین رمان او برای نوجوانان بود که به سرعت علاقه مندان زیادی در بین منتقدان و نوجوانان پیدا کرد و موفقیت های زیادی از جمله از جمله جایزه ی ای. بی. وایت را برایش به ارمغان آورد. او دو داستان دیگر هم از مجموعه ی آقای تراپت نوشته است.
ویژگی های کتاب به خاطر آقای تراپت
  • برنده ی جایزه ی ای. بی. وایت سال 2011
نکوداشت های کتاب به خاطر آقای تراپت

داستانی قدرتمند و احساسی.

Publishers Weekly

هیجان انگیز.

Booklist

هیچ کس در این داستان بی عیب نیست، اما همه، از جمله مخاطبین احساساتی، چیزی عایدشان خواهد شد.

Kirkus Reviews
قسمت هایی از کتاب به خاطر آقای تراپت

اگر کسی را دوست داشته باشی، فقط به خاطر این که مرتکب یک اشتباه شده ، رهایش نمی کنی.

نمی دانم چه طوری اتفاق افتاد، داشتم دنبال لکسی می گشتم که یک نفر از پشت زد به شانه ام و از بالای تپه با شکم افتادم پایین. لکسی دوید طرفم و با پا به صورتم برف پاشید. از عصبانیت داغ کردم. زدن هم دیگر یک چیز است و پاشیدن برف توی صورت کسی چیز دیگری... کار بدی بود. عصبانی شدم. روی زانوهایم ایستادم و بومب دوباره کوبیده شدم زمین! این دفعه با سر خوردم زمین. حالا هم داغ کرده بودم و هم دود از سرم بلند می شد. این دفعه من را با صورت زده بود زمین. از جایم پریدم و بلند شدم و گلوله ی برفی را از توی جیبم درآوردم و بعد با تمام قدرتم پرتش کردم.

ما خیلی بد شانسیم که توی دنیا آدم هایی به اسم معلم وجود دارند. ولی از آن جایی که ما هم به آن ها سنجاق شده ایم، بهترین کاری که می توانیم بکنیم این است که آرزو کنیم یک معلم جوان و امروزی داشته باشیم نه یک معلم پیر و بداخلاق. کسانی که تازه معلم شده اند قوانین را نمی دانند، برای همین راحت می شود از شر چیزهایی که معلم قدیمی ها با آن ها اعصاب آدم را به هم می ریزند، راحت شد. من این طوری فکر می کردم و خیلی هیجان داشتم که می خواستم بروم کلاس پنجم چون قرار بود یک معلم تازه کار به اسم آقای تراپت بیاید سر کلاس ما.

مقالات مرتبط با کتاب به خاطر آقای تراپت
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
ادامه مقاله
چرا باید کودکان را با داستان ها آشنا کنیم
چرا باید کودکان را با داستان ها آشنا کنیم

داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب به خاطر آقای تراپت" ثبت می‌کند