"فرکانس سکوت" گزیده ی آثاری از داستان نویسان جزیره ی کیش است. مجموعه ی داستان های این کتاب اغلب حاصل حضور نویسندگان آن ها در نشست های عصر دوشنبه ی هر هفته در فرهنگسرای سنایی کیش است. بخشی از کتاب: بوی پاییز که توی دشت پیچید، پرنده ای خواند... کو... و او بیدار شد، خمیازه ای کشید، بدنش را کش و قوس داد و باد که وزیدن گرفت، صدای دست هایش توی دشت پیچید... دلنگ... دلنگ... آخرین بار چه کسی گفته بود که قلب توی سینه اش نیست؟ یادش آمد. توی پاییز بود که دختری کنارش آمد و قلب چوبی سرخ رنگی به سینه اش آویزان کرد. بوی پاییز توی دشت پیچید. چشم هایش را بست تا به آواز کولیان گوش بسپارد، به صدای زنگوله ی گوسفندان، به صدای زنجره ها که سرنوشت مترسک از زندگی اش راضی بود و پاییز که از راه می رسید، بیشتر از همیشه لبخند می زد، با ابرها صورتک می ساخت، آدمک می ساخت و گاهی بلند بلند می خندید و...
کتاب فرکانس سکوت