شروع عشق گاهی،مثل یک لبخند کوتاه است - ولی بعد از همین لبخند،عمری اشک در راه است - دل معشوق می خواهد گریزان باشد و آزاد - هر آنکس درپی وصل است در این راه،گمراه است - تمام عاشقان شهرمن ،انگشتری دارند - که نقش خاتمش ،ذکر”توکلت علی الله”است - صبوریم و خبر داریم ؛نه تختی،نه بختی بود - اگر یعقوب می دانست ،یوسف در دل چاه است - چه می فهمندجلبک ها،چرا دریا پرآشوب است؟ - چه می دانند ماهی ها،دلیل جزر ومد ،ماه است - قناعت پیشه ایم ،اما تو هم گاهی،نگاهی کن - حیات تشنه ای ،شاید در این باران گهگاه است - به تاب گیسوان تا کمر افتاده ات،سوگند! - که دست عقل ،از تفسیر این تصویر،کوتاه است - قدم را،دیدن آن قد و بالا،این چنین خم کرد - تماشایت همان قدری که بشکوه است،جانکاه است