کتاب این دست بی صدا

This silent hand
  • 15 % تخفیف
    70,000 | 59,500 تومان
  • موجود
  • انتشارات: نیماژ نیماژ
    نویسنده:
کد کتاب : 35566
شابک : 978-6003676527
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 122
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

معرفی کتاب این دست بی صدا اثر حسین صفا

"این یک دست آرام است" دفتر چهارم از غزل های معاصر است که توسط "حسین صفا" سروده شده است. این مجموعه را می توان فرم تکمیل شده از غزل هایی توصیف کرد که "حسین صفا" در سه مجموعه از غزل های قبلی اش، یعنی "منجنیق"، "وصیت و صبحانه" و "غربت" عرضه کرد.
به راحتی می توان ادعا کرد که در میان شعرای حال حاضر ایران، "حسین صفا" یکی از بهترین شاعران کشور است و اشعاری که می سراید، نام او را زنده نگه خواهد داشت. وی شاعری است که چه در زمینه ی غزل، چه در زمینه ی شعر محاوره و شعر سپید دستی بر آتش دارد؛ "حسین صفا" شبیه هیچکس شعر نمی گوید و هیچکس هم نمی تواند همانند او شعر بسراید.
ریشه های شعر "حسین صفا" به شعر سنتی بر می گردد و با این حال او موفق شده تا از این ریشه های کهن، برای سرودن غزل هایی استفاده کند که به زبان مخاطب معاصر حرف می زنند. امکاناتی که وی در تغزل و ترانه سرایی به شعر معاصر عرضه کرده، قدرت شاعری او را به رخ می کشد. شعر "حسین صفا" با وجود اینکه همچون برخی از شعرای دهه ی هشتاد از عنصر سهل سرایی بهره می برد، اما به هیچ عنوان سست و توخالی نیست و همچنان وزین و با شکوه است. به واقع می توان گفت که شعر او در عین سادگی و اجتناب از تکلف، از شخصیتی متمایز برخوردار است. او در مجموعه ی "این یک دست آرام است"، به همان فردیتی که در دفترهای پیشینش نیز به آن اشاره کرده، صحبت می کند و آن را به عنوان یکی از ویژگی های مهم انسان معاصر، برجسته می کند.

کتاب این دست بی صدا

حسین صفا
حسین صفا (زاده ۱۳۵۹) شاعر ایرانی است. او سرودن شعر را از نوجوانی آغاز کرده و هم‌چنان به سرودن ادامه می‌دهد و پیشنهادهای متنوعی به غزل و ترانهٔ امروز ارائه داده‌است. «حسین صفا» موازی با سرودن غزل و ترانه، در سرودن شعر آزاد هم دست دارد.
قسمت هایی از کتاب این دست بی صدا (لذت متن)
خوش به حال من که زنده ام/ خوش به حال من که رفته ام/ خوش به حال من که می روم؛/ خوش به حال من که سال هاست/ آنچه در گذشته بوده ام/ در گذشته درگذشته است

این درخت_ این درخت باد_/ شاد شاد مثل یک شبح/ شاد شاد شاد مثل باد/ با جمیع تکه های خود/ از میان تیغه تیغه ی/ باغی از تبر گذشته است

نه زنگ در به صدا آمد/ نه من که منتظرت بودم/ تو را به یاد خود آوردم/ تو هم دعایی و دارویی/ برای دفع فراموشی/ نه خواستی نه فرستادی...

ای روزهای خوشبختی!/ آسانی پس از سختی!/ ای شادمانی! ای شادی!/ ای روزگار آبادی!/ ای روزهای آزادی!/ برگرد سوی ما، برگرد