کتاب وصیت و صبحانه

Collected poems
پازل شعر امروز
  • 10 % تخفیف
    100,000 | 90,000 تومان
  • موجود
  • انتشارات: نیماژ نیماژ
    نویسنده:
کد کتاب : 6370
شابک : 9782000440178
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 112
سال انتشار شمسی : 1392
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 26 آذر

معرفی کتاب وصیت و صبحانه اثر حسین صفا

دومین مجموعه غزل های "حسین صفا" تحت عنوان "وصیت و صبحانه"، اشعار وی را در فاصله ی سال های 1388 الی 1392 در برگرفته که یک سال بعد یعنی در سال 1393 توسط نشر نیماژ در صد و ده صفحه به چاپ رسید. اشعار ابتدایی کتاب بیشتر بر محتوا تاکید دارند اما در نیمه ی دوم اثر، شاهد جادوی قلم شاعر با آرایه های ادبی و تکنیک های شاعری هستیم. عمدتا نام "حسین صفا" با ترانه های چشم نواز او گره خورده و این ترانه ها نیز توسط یکی از مطرح ترین خوانندگان موسیقی پاپ کشور، یعنی "محسن چاووشی" خوانده شده اند. اما "وصیت و صبحانه" که غزل های "حسین صفا" را در بردارد، دست کمی از ترانه های دلنشین او نداشته و وسعت شاعرانگی و محاوره سرایی وی را همچنان به رخ می کشد.
از ویژگی های اصلی شعر "حسین صفا" که چه در ترانه های او و چه در غزل هایش خودنمایی می کند، درخشش عاطفه و احساسات شاعر است که هر خلا و نقصان دیگری را در سایه ی شکوه خود پوشش داده و به کمال می رساند. این مساله معضلی است که در اشعار شعرای جدید، شدیدا به چشم می خورد و بسیاری، به رغم اینکه از لحاظ تکنیک و فنون شاعری توانا هستند، اما در زمینه ی عاطفه و احساسات شاعرانه که مهم ترین رکن یک شعر برآمده از دل است، از ضعف و فقدان رنج می برند. خوشبختانه غزل های مجموعه ی پیش رو تحت عنوان "وصیت و صبحانه" از "حسین صفا"، در کنار این که به لباس آرایه و صنایع شعری زینت داده شده اند، از عاطفه و احساسات جوشان شاعر نیز لبریزند و خواننده را تمام و کمال محو زیبایی خود می نمایند.

کتاب وصیت و صبحانه

حسین صفا
حسین صفا (زاده ۱۳۵۹) شاعر ایرانی است. او سرودن شعر را از نوجوانی آغاز کرده و هم‌چنان به سرودن ادامه می‌دهد و پیشنهادهای متنوعی به غزل و ترانهٔ امروز ارائه داده‌است. «حسین صفا» موازی با سرودن غزل و ترانه، در سرودن شعر آزاد هم دست دارد.
قسمت هایی از کتاب وصیت و صبحانه (لذت متن)
سر به زیر نیاز مندی ها/ مثلا روزنامه می خواندی/ خوانده بودند جمله ی کلمات/ سطرهای نیازمندت را/ روز و شب در پی تو می گشتند/ همه سلول های غمگینم/ تا نشان از تو یافتم، دیدم/ که عوض کرده اند بندت را/ طعنه های تو زخم زالوها/ نیش زنبورهای کندوها/ من بدبخت،مثل هالوها/ نوش جان می کنم گزندت را/ چه هوس ها که می زند به سرت/ از دغل دوستان دور و برت/ من به تلخی نگاه می کنم و/ مگسان می خورند قندت را/ و به تحقیق می توان فهمید/ هیچ کس جز تو دلپسندت نیست/ از محالات ممکن است اینکه/ بپسندت کسی پسندت را/ می برندم به خواب دیدن تو/ می برندم به خاک ریختنت/ روی گوری که سرنوشت من است/ دوزخا!گور من بهشت من است

زیاد امید ندارم/ که از تپیدن قلبم/ گلی دوباره بروید/ مگر بهار که سر شد/ کنار سنگ مزارم/ دلی دوباره بکارید/ کدام قلّه؟ کدام اوج؟/ منی که این همه کوهم/ از این جهان به ستوهم/ من از شکار نکردن/ شما از این که شکارم/ نبوده اید شکارید