انگشت های مرثیه ام را عزا کم است / باید تفنگ دست بگیرم، دعا کم است - دست از دولول کهنه ی دیروز بر ندار / از غیرتی که سخت در این روستا کم است - گردوبنان جنگل خاموش را بگو / چشمه برای تشنگی ببرها کم است - این آینه به قدر کفایت بزرگ نیست / این برکه در کشیدن تصویر ما کم است