حسین طاهری در ابتدای کتابش چنین می نویسد:
" سررسید اولین مجموعه ی غزل من است. همه ی غزل های این مجموعه را از لابه لای سررسیدی انتخاب کرده ام که قرار بود به زندگی ام نظم بدهد و بهانه ای باشد برای ثبت قرارهای روزمره، اما بهانه ای شد برای ثبت بی قراری های روزمره این سررسید با همه ی سررسیدها فرق دارد، در این جا همه ی روزها شبیه هم اند، به جز یک روزه «یوم تبلی السرائر»، روزی که رازها آشکار می شود (طارق، آیه ی نهم)."
اولین غزلی که در این کتاب به چاپ رسیده چنین است:
" هی می رویم و جاده به جایی نمی رسد
قولی که عشق داده به جایی نمی رسد
چون کوه روی حرف خودم ایستاده ام
کوهی که ایستاده به جایی نمی رسد
دریا هنوز هست، ولی مانده ام چرا
این رود بی اراده به جایی نمی رسد؟
یا همیشه عرصه ی پیچیده بودن است
آدم که صاف و ساده به جایی نمی رسد"
کتاب سررسید