تیمور کوران ، اقتصاددان ، یک مطالعه جذاب درباره اینکه چگونه حتی می توان شهروندان "آزاد" را به طور اجتماعی تحت فشار قرار داد تا "دروغ گفتن" های روزمره را بررسی می کند.
یک مطالعه جذاب در روانشناسی اجتماعی و سیاسی و افکار عمومی ... برای کسانی که تأکید می کنند جنگ ، خشونت و صلح در ذهن مردان آغاز می شود ، این مطمئنا کار مهمی است
یک تحلیل نظری جذاب از چگونگی تأثیر ساختارهای زمینه ای قدرت برای انطباق با احساسات عمومی بر یک فرد. نویسنده با تلفیق دیدگاه های اقتصاد ، روانشناسی و جامعه شناسی ، بینش های بی شماری را در مورد فرآیند سرکوب عقاید واقعی خود به دلیل احتمال انتقاد یا پند و اندرز احتمالی افرادی که نمایانگر احساسات غالب هستند ، ارائه می دهد ... استدلال کوران پیامدهای اساسی برای نظریه اجتماعی دارد ... برای تجزیه و تحلیل دقیق و بصیرت بسیار توصیه می شود.
یکی از آثار جنبی سکوت ناشی از ترس و عدم ابراز مخالفت، جهل کثرت گرایانه نسبت به نقطه نظرات نهان بود. انبوه کسانی که با کمونیسم مخالف بودند، نمی دانستند چه تعداد از هموطنانشان در این نفرت با آن ها شریک اند. آن ها می توانستند مخالفت سرکوب شده بستگان و دوستانی را که تن به هم رنگی داده بودند حس کنند؛ می توانستند دشواری های زندگی هموطنانشان را ببینند و می توانستند بفهمند که اگر مخالفتی گسترده وجود نداشت، قیام های توده ای پیشین هرگز واقع نمی شد. با این وجود، اطلاع موثقی نداشتند که چه تعداد از مردم موافق یک تحول سیاسی اساسی هستند - چه رسد به آمادگی شان برای واکنش. روزنامه های تحت کنترل حکومت با تأکید بر «وحدت جامعه سوسیالیستی» و «همبستگی در حمایت از حزب» از این جهل شهروندان سوءاستفاده می کردند. این گونه تبلیغات به اندازه ای که در دست کم گرفته شدن گستردگی نارضایتی از سوی مخالفان بالقوه رژیم توفیق می یافت، انگیزه ی آنان را برای به چالش کشیدن وضع موجود تضعیف می کرد. بدین ترتیب، جهل کثرت گرا نوعی حس فراگیر از ناتوانی را تغذیه می کرد. این جهل باعث می شد افراد باور کنند که برای تغییر حکومت یا سیاست هایش هیچ کاری از دست شان ساخته نیست، که تلاش برای اصلاحات بی فایده است، که تنها راه عاقلانه همکاری با حزب است. تحقیقات سازمان یافته وجود این احساس بی پناهی را اثبات کرده است. در سال ۱۹۸۵ نتایج یک نظرسنجی در مجارستان، که در آن زمان یکی از دو کشور نسبتا آزاد بلوک شرق به شمار می آمد، نشان داد تنها ۱۰ درصد مردم احساس می کنند می توانند علیه تصمیمی که خلاف منافعشان گرفته می شود، کاری انجام دهند. این رقم در هلند ۴۶ درصد و در ایالات متحده ۷۵ درصد بود.