باک، رئیس سابق دانشگاه هاروارد با ورود به زمینه در حال رشد تحقیقات شادی ، مطالعات علمی را در مورد چگونگی استفاده از نشانه های بهزیستی در جامعه برای شکل دادن به سیاست های اجتماعی و سیاسی بررسی می کند. . . . استدلال های باک در مورد چگونگی ایجاد دولت خوب ، دسترسی به آموزش و مراقبت کافی از کودک برای یک جامعه دلپذیر غیرقابل انکار است؛ او بحث مهم و عاری از اصطلاحات تخصصی راجع به سیاست عمومی آمریکا را به ویژه هنگامی که اهدافش در تضاد یا تضعیف کننده ی عموم مردم است، آغاز می کند.
در سال های اخیر، درمان ناقص دردهای مزمن موجب افزایش خشم از سوی بیماران و بستگانشان شده است. درنتیجه، خیلی از ایالت ها قانونی تصویب کرده اند که صراحتا اعلام می کند مقررات مواد مخدر در نظر ندارد که مانع استفاده پزشکی از مواد افیونی به توسط پزشکان شود. اداره مبارزه با مواد مخدر فدرال احکامی به همان مضمون صادر کرده است. حتی از این مهم تر، آژانس خصوصی ای که بیمارستان ها را مورد تائید قرار می دهد دربردارنده رهنمودهایی است که نهادهای تحت کنترل خود را ملزم می کند تا انعطاف پذیری خود را نسبت به تعدادی از اقداماتی نشان دهند که غرضشان این است که استفاده درست از روش های موثر برای تسکین درد را تضمین کنند. نشانه دیگر دغدغه فزاینده نسبت به درد غیرضرور موفقیت دو اقدام مدنی است که از سوی خانواده های بیمارانی صورت گرفت که پیگیر آسیب های ناشی از درمان ناقص دردهای وخیم بودند. پیش از این دادخواهی ها، اگر پزشکان کار چندانی برای تسکین رنج کشیدن بیمار نکرده بودند چیزی برای ترسیدن نداشتند اما اگر متهم به تجویز غیرمجاز مواد افیونی می شدند با احتمال ترسناک مجازات های شدید و روندهای قانونی کشدار روبه رو می شدند. نتیجه قابل پیش بینی درمان ناقص گسترده بود. اکنون، با وجود احتمال دادخواهی ها و مشکلات مربوط به مجوز اگر آنها درد را ناقص درمان کنند، پزشکان و سایر تامین کنندگان برای تسکین کامل چنین رنج هایی قاعدتا مراقبت بیشتری به عمل می آورند.