در حال حاضر هر ماه اخباری در مورد پیشرفت هرچند کوچک محققان در تشخیص علائم اولیه بیماری دمانس پخش می شود. اما هنوز شیوه های مشخص، مقرون به صرفه، عملی و معتبر جهت تشخیص این بیماری در مراحل اولیه آن یافت نشده است. تا زمانی که پزشکان بتوانند راهکارهای عملی، مثلا از بررسی خون و آب دهان، نشانه هایی از تغییراتی که در مغز ایجاد می شوند بیابند، ظن به بیماری دمانس براساس مشاهدات شخصی و رفتاری که غیرمعمول باشد، شکل می گیرد: فراموشی، آشفتگی و تغییر در رفتارهای معمول شخص. گاهی اوقات نیز ترکیبی از حالات و رفتارهای شخص باعث نگرانی اقوام و دوستان می شود، در حالی که متخصصان به دنبال دلایل محکم تری هستند.
همه ما، خطای حافظه را تجربه کرده ایم، برای مثال اسم خانمی را که آموزگار دخترمان در دبستان بود، به خاطر نمی آوریم، اما نمی توان گفت که به دمانس مبتلا هستیم. وقتی پا به سن می گذاریم، توانایی به خاطر سپردن و به یاد آوردن مطالب در ما کاهش می یابد و در زمان خستگی و اضطراب این کاهش وخیم تر می شود. اما افراد مبتلا به دمانس در میان دوران مختلف زندگی خود سرگردانند و مانند روحی که از دیوار عبور می کند، از خلال سال های زندگی خود می گذرند. فقط اشخاصی که با بیمار ارتباط دائمی دارند و یا او را خوب می شناسند، می توانند اشتباهات او را تشخیص دهند. اما این لغزش ها به تدریج به ناآرامی تبدیل می شود و دیگران نمی توانند بیمار را همراهی کنند.