داستانی شجاعانه و زیبا.
«ساننبلیک» نشان می دهد حتی در میانه ی تراژدی، زندگی ادامه می یابد، عشق می تواند جوانه بزند، و تنها چیزی که همیشه می توانید تغییر بدهید، خودتان هستید.
مخاطبین، عاشق کاراکترها خواهند شد.
وقتی اتوبوس توی ایستگاه نگه داشت، این حقیقت را پذیرفته بودم که تا سوار بشوم، همه ی چشم ها فورا می چرخند سمت جلوی اتوبوس و دوخته می شوند به من. البته این زل زدن بی رحمانه، اقتضای حس کنجکاوی فراوان در سنین نوجوانی است. با این حال، هیچکس حتی سرش را هم به سمتم برنگرداند.
تنهایی نشستم روی یک صندلی و کله ام را یکجورهایی فرو کردم توی سوییشرتم. حالت دفاعی بی معنی و احمقانه ای بود، درست مثل زمانی که یک لاک پشت، وقتی قطار با سرعت می آید سمتش، می رود توی لاکش.
«جدی می گم آنت! چیزی نشده. همه چی عادیه. من فقط... از مدرسه خسته شده ام، همین. مامانم هم اومد دنبالم چون باید می رفتیم جایی.» باید از من تقدیر شود که در این مورد به او دروغ نگفتم.
سلام من این کتاب رو همین عصر خوندم و الان سعی میکنم واستون جوری پیامم رو بنویسم که راحت انتخاب کنید کتابی که قراره بخونید ژانرش رئال هیت و یه داستانی رو داره تعریف میکنه که میتونه واقعی باشه و تو زندگی خیلیا هست و تغییراتی را که شخصیتهای داستان میکنند رو خیلی زیبا نشون میده و ضمنن اگر از موسیقی هم خوشتون میاد و یک نوازنده هستید باز هم میگم این کتاب رو بخونید و نکته آخر کتاب فوق العاده خاصه و ازش حتما لذت میبرید پیشنهادم اینه که کل کتابهای این نویسنده رو بخونید پشیمون نمیشید
خیلی خوبه حتما بخوانید:)
من این کتاب رو خوندمش و واقعا دوسش داشتم کتاب خیلی واقع گرایی هست و یک پسر داستان رو روایت میکنه