من که هستم ؟ در چشم دیگران که هستم ؟ در چشم دیگران ، یا در چشم عالم هستی ، که هستم ؟ در ارتباط با نظام ارزشی، که هستم ؟ آن چیست که مرا یگانه می سازد ؟ در کجا همانند دیگران هستم؟ در طول زندگانی ام چه کسی بوده ام من؟ می خواهم چه کسی باشم؟ چه کسی خواهم بود؟ به کجا تعلق دارم؟ به کدامین گروه احساس تعلق می کنم ؟ در زندگی یک جامعه ، چه سهمی می توانم ادا کنم ؟ آیا هیچ درک و برداشتی از هویت خودم دارم ؟ چه هنگام هویت خود را حس می کنم؟ چه زمانی احساس هویت من دچار اختلال می شود ؟ اینها همگی پرسش هایی است که با مفهوم هویت و آن گونه که هویت را تجربه می کنیم مربوط است ; و ما نیز در مورد این هویت داوری می کنیم . آیا چیز ارزشمندی است ؟
اینکه ما انسان ها می توانیم در طول زندگی این قدر تغییر کنیم و باز هم همواره همانی که بودیم بمانیم ، همیشه ما را دچار حیرت می کند . هویت ما مدام از نو ساخته می شود ؛ در کنار تمام روابطمان شکل می گیرد و در تمامی ارتباطمان با جهان بازسازی می شود ، با این حال در هسته ی اصلی خود ثابت باقی می ماند.
کتاب باز هم من