یک اثر کلاسیک تحول آفرین درباره ی پنج مرحله ی اندوه.
درسی ژرف برای زندگان.
اثری که درست به اندازه ی چهل سال پیش، بااهمیت باقی مانده است.
مدت زمانی که هر کسی از مکانیسم های دفاع روانی استفاده می کند، متفاوت بوده، گاه این مکانیسم ها جای یکدیگر را گرفته و در مواردی حضور همزمان دارند. اما وجه اشتراک مراحل فوق، امیدواری است. همان طور که بچه های اردوگاه های کار آلمان نازی، با تحمل شرایط ناگفتنی، چراغ امید را در دل های کوچکشان روشن نگه می داشتند. البته لازم به ذکر است که از میان پانزده هزار کودک، فقط صد نفر زنده ماندند.
نکته ی تأثیرگذاری که از مصاحبه با بیماران رو به مرگ فهمیدیم، این بود که حتا واقع بین ترین آن ها احتمال ضعیفی برای درمان یا کشف داروی جدید و به نتیجه رسیدن تحقیقات در دقیقه ی نود قائل بودند. همین امیدهای لحظه ای، تحمل روزها، هفته ها و ماه ها رنج و عذاب را ممکن می سازد. بیمار احساس می کند ورای درد و رنج وی، معنا و مفهومی وجود دارد و اگر بتواند اندکی بیشتر تاب بیاورد، به نتیجه ی مطلوب می رسد. گاه پرتو امیدی به دل بیمار می تابد که: شاید این ها کابوس باشد یا ممکن است یک روز صبح که از خواب بیدار می شود، به وی مژده بدهند که می خواهند داروی جدید و موثری را روی او، به عنوان اولین بیمار، امتحان کنند.
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
با سلام با خوندن این کتاب به خودم میگم کاش خیلی زودتر این کتاب رو مطالعه میکردم تا برخورد مناسب رو تو این نوع تجربهها داشتم