کتاب ناخودآگاه جمعی و کهن الگو

Archetypes and the Collective Unconscious
کد کتاب : 2409
مترجم :

شابک : 978-600-176-140-9
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 320
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1969
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 9
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

کارل گوستاو یونگ از بزرگترین روانکاوان قرن بیستم

معرفی کتاب ناخودآگاه جمعی و کهن الگو اثر کارل گوستاو یونگ

کتاب ناخودآگاه جمعی و کهن الگو، اثری نوشته ی کارل گوستاو یونگ است که اولین بار در سال 1969 انتشار یافت. مفهوم «کهن الگوها» و نظریه ی «ناخودآگاه جمعی»، در زمره ی شناخته شده ترین و هیجان انگیزترین ایده های یونگ هستند. او در این کتاب آموزنده و جذاب به توصیف و تشریح این دو مفهوم مهم می پردازد. یونگ در این کتاب ابتدا پایه های نظری این مفاهیم را برای مخاطبین خود شرح می دهد و سپس، انواع مشخص و متفاوت کهن الگوها را به تفصیل بیان می کند. رابطه ی این مفاهیم با فرآیند فردیت نیز در بخش های پایانی کتاب مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد. کتاب ناخودآگاه جمعی و کهن الگو، یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین آثار کارل گوستاو یونگ به حساب می آید.

کتاب ناخودآگاه جمعی و کهن الگو

کارل گوستاو یونگ
کارل گوستاو یونگ، زاده ی 26 جولای 1875 و درگذشته ی 6 جون 1961، روانپزشک، فیلسوف و نویسنده ای سوئیسی بود که به خاطر فعالیت هایش در روانشناسی و ارائه ی نظریاتش تحت عنوان «روان شناسی تحلیلی» شناخته می شود. یونگ در کسویل سوییس متولد شد. او در جوانی مجذوب علم و فلسفه شد و دانشگاه بازل برای تحصیل در رشته ی پزشکی به او بورس داد. یونگ پس از مدتی به عضویت انجمن مناظرات دانشگاه درآمد. او بیش از دو سال در جلسات احضار روح شرکت می کرد چرا که این جلسات را موضوعی برای تحقیقات خود در نظر می گرفت. یونگ دوران ...
نکوداشت های کتاب ناخودآگاه جمعی و کهن الگو
A fundamental work among Jung's writings.
اثری بنیادین در میان نوشته های یونگ.
American Journal of Psychotherapy

A witness to Jung's greatness of mind and heart.
گواهی بر بزرگی ذهن و قلب یونگ.
Journal of Analytical Psychology

قسمت هایی از کتاب ناخودآگاه جمعی و کهن الگو (لذت متن)
تاریخچه ی پروتستانیسم، یکی از انواع شدید بت شکنی را در خود دارد. دیوارها یکی پس از دیگری فرو ریختند. پس از فروپاشی اقتدار کلیسا، نابود کردن سایر تصورات دیگر کار مشکلی نبود. همه ی ما می دانیم که چطور چیزهای کوچک و بزرگ، و کلی یا جزئی، یکی پس از دیگری در هم شکستند و چگونه فقر هشداردهنده ی سمبل ها در شرایط کنونی زندگیمان اتفاق افتاد. همراه با این اتفاق، قدرت کلیسا نیزاز بین رفت و تبدیل به دژی شد که سنگر و استحکامات خود را از دست داده باشد، یا خانه ای که دیوارهایش فروریخته و در معرض شدیدترین تندبادها و حوادث دنیا قرار گرفته باشد.

نمودهای جمعی قدرت زیادی دارند، اما چندان عجیب نیست که انسان در برابر آن ها به شدت مقاومت کرده و نهایتا سرکوبشان کند. آن ها پس از سرکوب در پشت چیزهای بیهوده پنهان نمی شوند، و در پس زمینه ی اندیشه ها و اشکالی قرار می گیرند که به دلایل دیگر مشکل ساز می شوند، و ماهیت شک آن ها را حساس تر و پیچیده تر می نمایند.

تا جایی که اختلالات روانی، موضوعی شخصی باقی بماند، و منحصرا ریشه در مسائل شخصی داشته باشد، کهن الگوها در آن هیچ نقشی ندارند. اما اگر مسئله ی ناسازگاری ابدی یا شرایط ناراحت کننده ای موجب بروز اختلالات روانی در افراد زیادی بشود، باید احتمال حضور کهن الگویی مرتبط با صور فلکی را نیز در نظر بگیریم.