کتابی فوق العاده بااهمیت.
اثر کلاسیک و پرفروش گلسر.
هنگامی که درباره ی رویکرد مسئولیت گریزانه ی او که همه چیز را فقط برای رضایت خاطر خودش می خواست، صحبت می کردیم، به نظر می رسید سعی می کند با قصه پردازی های طولانی از کودکی اش، شوهرش، خانواده اش و حتی برخی از دوستانش وقت را تلف کند. درمان او به کندی پیش می رفت، به نظر می رسید اتفاق جالبی نمی افتد، ولی رابطه ی انسانی ما در حال پیشرفت بود چون نتوانسته بود وادارم کند نقشی را به عهده بگیرم که بتواند مرا هم پس بزند. کم کم برای من و کارم احترام و ارزش قائل می شد. سرانجام، یک روز در فرآیند یک گفت و گوی تقریبا پرچالش، از کوره درمی رفت و می گفت: تو نمی توانی مرا وادار به مسئولیت پذیری کنی. با وجود این، ماه ها فشار هشیارانه، تأثیر خود را بر او گذاشته و اکنون حالت دفاعی خفیفی به خود گرفته بود. حالا به تدریج داشت متوجه منظور من می شد. ظاهرا در کارم کمی پیشرفت کرده بودم و گرنه این گفت و گو پیش نمی آمد.
همه ی بیماران، صرف نظر از رفتاری که برمی گزینند، در تلاش ناموفقشان برای ارضای نیازهای خود، یک ویژگی مشترک دارند: آن ها واقعیت دنیای پیرامونشان را انکار می کنند.
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
«تئوری انتخاب» توضیح می دهد که چرا واقعیت درمانی کارساز است. افراد اغلب تصور می کنند واقعیت درمانی یعنی چشیدن «طعم واقعیت». ولی در اصل این روش، انسان دوستانه تر از این حرف ها است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
سایه سخن چرا اینجوری شده اسفناکه
کتاب فوق العاده کاربردی و مفید. مثل بقیه کتابهای ویلیام گلسر