«کشتن کتابفروش» یکی از مهم ترین رمان های سعد محمدرحیم است که درمدت یک سال نه تنها ۱۰ بار تجدید چاپ شد، بلکه چندین ترجمه از این اثر در کشورهای مختلفی منتشر شد. همچنین این رمان که سال ۲۰۱۶ نوشته شده است، به فهرست نهایی جایزه ی بوکر عربی راه یافت. در این رمان ما با روزنامه نگاری مواجه هستیم که در داستانی پرکشش و با گره افکنی و گره گشایی های پی درپی پرده از رازهای زندگی مقتول و دوره ای از تاریخ عراق برمی دارد.
روزنامه نگاری به نام ماجد بغدادی با تماسی از سوی مردی ناشناس و ظاهرا با نفوذ و ثروتمند، مأمور می شود تا با پیش پرداختی کلان، گزارشی دقیق درباره ی قتل کتابفروشی هفتاد ساله تهیه کند. او به سرعت راهی شهر بعقوبه می شود و با آشنایان و نزدیکان مقتول آشنائی برقرار و اطلاعاتی جمع آوری می کند. دفتر یادداشت های روزانه مقتول و نامه هایی که میان او و زنی فرانسوی به نام ژانت رد و بدل شده پرده از رازهای شخصیت مبهم و زندگی سیاسی و هنری و فکری مقتول برمی دارند. اما همچنان گره های بسیاری در این ماجرا وجود دارند….رفیق خیال نکن آزادی رو به دست آوردی… سال های سال باید بکوبیم تا آدم آزادی بشیم. اون روز هم نه از من اثری می مونه نه از تو، شاید هم حتی کسی از ما یادی نکنه.
فرهیخته ی امروز همون آدم حرّافیه که حتی حریف خودش هم نمی شه و نمی تونه با اون زبان بازی های پوچ سر خودش شیره بماله؛ بازی های بلاغی که به درد جرز لای دیوار هم نمی خوره و آخر سر با بازنده هاست…
شهر شبیه تابلوی نقاشی سوررئالیستی شده که یک نقاش جلب کشیده باشدش… یا شعری دادائی که شاعری افاده ای با نیمچه استعدادی سروده که خودش هم معنی کلماتش را نمی داند… شهر، تکه ای از بلاهت… رویایی که به هزار تکه بدل شده
کتاب به شدت جذابیه ، برای عاشقان کتاب قابل لمس و جذابه