1. خانه
  2. /
  3. کتاب مدرسه ی کجکی 2

کتاب مدرسه ی کجکی 2

نویسنده: لوییس سکر
4 از 1 رأی

کتاب مدرسه ی کجکی 2

(سقوط)
Wayside School Is Falling Down
انتشارات: زعفران
٪10
14800
13320
درباره لوییس سکر
درباره لوییس سکر
لوئیس سکر که بیشتر با مجموعه "Sideways Stories From Wayside School" و کتاب "گودال ها" معروف است، از نویسندگان موفق ادبیات کودکان امریکاست و آثارش جوایز بسیاری را از آن او کرده اند.

لوئیس سکر در بیستم مارس ۱۹۴۵ در نیویورک زاده شد.هنگامی که ۹ سال داشت، خانواده اش به کالیفرنیا کوچ کرد. او در یک خانواده شاد و معمولی حومه نشین پرورش یافت. او اگرچه مدرسه را دوست داشت و دانش آموز خوبی بود، اما تا دوره دبیرستان و آشنایی با آثار جی دی سلینجر و کورت ونه گات، به خواندن و نوشتن علاقه ای نداشت. دیگر نویسندگان مورد علاقه اش ای ال داکترو ، مارگارت آتوود، ای بی وایت و ریچارد پرایس و کوزو ایشی گورو بودند. پس از دوره دبیرستان به کالج آنتیاک اهایو رفت اما با مرگ پدر برای این که نزدیک مادرش باشد به خانه بازگشت و برای مدت کوتاهی به عنوان فروشنده به کار پرداخت.

سکر دوباره به کالج بازگشت؛ این بار به دانشگاه کالیفرنیا و در رشته اقتصاد به تحصیل پرداخت. در این دوران سکر به عنوان واحد درسی، در یک دبستان به کار پرداخت. کار با کودکان تجربه ای بسیار شیرین و سودمند برای او بود و در زندگی او اثری عمیق بر جا گذاشت. هنگامی که در سال ۱۹۷۶ دانش آموخته شد، تصمیم گرفت که نوشتن برای کودکان را بیازماید که به نوشتن "Sideways Stories From Wayside School" انجامید. نوشتن آن، ۹ ماه به درازا کشید. سکر صبح ها در یک انبار کالا کار می کرد و عصرها می نوشت. اما یک سال نشده بود که کار خود را از دست داد و تصمیم گرفت حقوق بخواند. "Sideways Stories From Wayside School" یک هفته پس از آغاز تحصیل درکالج هستینگز سانفراسیسکو از سوی ناشر پذیرفته شد. او در سال ۱۹۸۰ در رشته حقوق دانش آموخته شد و در کنار نوشتن برای کودکان به کار قضایی پاره وقت مشغول شد تا سال ۱۹۸۹ که کتاب هایش جز کارهای پرفروش شد و توانست تمام وقت خود را به نوشتن بگذراند.
ویژگی های کتاب مدرسه ی کجکی 2
  • برنده جایزه سرزمین افسانه ای نیومکزیکو سال 1992
قسمت هایی از کتاب مدرسه ی کجکی 2

صبح زود، قبل از شروع مدرسه، باد شدیدی دور زمین بازی چرخید و آشغال ها و برگ ها را توی صورت بچه ها پخش کرد. وقتی زنگ خورد، به سختی می توانستند از زمین بازی به طرف ساختمان مدرسه بروند. باد به شدت به سمت آن ها می وزید و موهای شان را به هوا می برد. با هر تندباد ساختمان مدرسه به یک طرف می رفت و با باد بعدی به طرف دیگر برمی گشت. همین طور که بچه ها به طرف پله ها می رفتند، می توانستند جلو و عقب رفتن ساختمان را حس کنند. هرچه بالاتر می رفتند، ساختمان هم بیشتر تکان می خورد. کتی فریاد زد: «هورا! مدرسه ی کجکی سقوط می کند!»

مقالات مرتبط با کتاب مدرسه ی کجکی 2
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
ادامه مقاله
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب مدرسه ی کجکی 2" ثبت می‌کند