مادری با پسر کوچک خود در آستانه ی در خانه شان نشسته بودند و درباره ی صورت سنگی بزرگ صحبت می کردند. آن صورت سنگی بزرگ چه بود؟ مادر گفت: در این وادی روایتی است که می گوید یک مرد بزرگ درست با همین صورت ظهور خواهد کرد. آنها می گویند روزی روزگاری فرزندی در این وادی به دنیا خواهد آمد که بزرگ ترین و شریف ترین مرد زمان خود خواهد بود و وقتی به دوران مردی برسد صورتش کاملا به صورت سنگی بزرگ شباهت پیدا می کند. پسرک هرگز داستانی را که مادرش به او گفته بود فراموش نکرد تا آن که از آن کودک شاد و آرام، مردی نیرومند و جوان پدید آمد. در همین ایام در آن وادی شایع کردند که مرد بزرگی که سال ها انتظارش را می کشیدند و به صورت سنگی بزرگ شباهت داشت، سرانجام ظهور کرده است...