از یک طرف، تعداد اندک و مشخصی از جنبش های افراطی در هنر، که خود را مظهر نواندیشی میدیدند، استعاره نظامی را اتخاذ کردند؛ استعاره ای که به طور گسترده در واژگان سیاسی زمانشان رایج شده بود. چندین مشخصه این جنبش های آوانگارد را از جنبش های هنری پیش از خود متمایز می کند، جنبش هایی مانند ناتورالیسم، امپرسیونیسم و سمبولیسم که نوآوری را بخشی الزامی از کارشان در نظر می گرفتند. مثلا این جنبش های آوانگارد به نوخواهی اکتفا نکردند. دیگر آنکه آنها خواهان گسست افراطی از گذشته بودند، یعنی به فراموشی سپردن همه آنان که پیش از خودشان آمده بودند.
چراکه فکر میکردند که هنرشان تمام هنر گذشته را در خود گنجانده است و هنگامی که برای خودشان چنین هدف والایی قائل شدند، دیگر تمام وسائلی که به آنها در راه رسیدن به هدف نهایی یاری می رساند در نظرشان توجیه پذیر شد، به خصوص افراطی ترین آنها. هدف آنها دعوت به انقلاب بود. در آخر آنها مشتاق گسترش عرصه مداخله هنری بودند تا جایی که تمام زندگی سیاسی و اجتماعی را در برگیرد.