کتاب لذت کار کردن

Joy at Work
سر و سامان دادن به زندگی شغلی
کد کتاب : 43882
مترجم :
شابک : 978-6226673785
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 200
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

لذت کار کردن
joy at work : organizing your professional life
اصول نظم بخشیدن به زندگی کاری
کد کتاب : 69792
مترجم :
شابک : 978-6229417508
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 244
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

لذت کار کردن
Joy at Work
زندگی حرفه ای تان را ساماندهی کنید
کد کتاب : 52492
مترجم :
شابک : 978-6227566024
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 192
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب لذت کار کردن اثر ماری کاندو

ماری کندو یک متخصص مرتب سازی، نویسنده ی پرفروش، ستاره ی تلویزیونی، کاندیدای امی و بنیان گذار کن ماری مدیا است، که به مردم کمک می کند خانه های نامرتب خود را به فضاهای آرامش بخشی تبدیل کنند. او به عنوان یکی از 100 فرد بانفوذ مجله ی تایم انتخاب شده است.

کار یا همان شغل، بیشتر از نصف ساعت‌های بیدار بودنمان را پر می‌کند. البته برای خیلی‌ها آن نصف دیگر هم در استرس کار می‌گذرد. عجیب هم نیست که خیلی‌ها نه از کارشان راضی هستنند نه از بهره‌وری خودشان. موضوع خیلی ساده است. اگر از کارمان لذت ببریم بهره‌وری ما هم افزایش پیدا می‌کند. این کتاب روش‌هایی علمی را نشان می‌دهد که کار ما تفریح ما شود.

کتاب لذت کار کردن

ماری کاندو
ماری کاندو، زاده ی سال 1985، مشاور و نویسنده ای ژاپنی است. او پنج سال به عنوان خدمتکار در معبد شینتو فعالیت کرد و در نوزده سالگی، کسب و کار خود در زمینه ی مشاوره ی نظم و ساختاردهی را راه انداخت. کاندو چهار کتاب درباره ی نظم نوشته که این آثار در مجموع به فروشی چندمیلیون نسخه ای دست یافته اند و به زبان های مختلفی همچون چینی، فرانسوی، آلمانی و انگلیسی ترجمه شده اند. او در سال 2015 در فهرست صد فرد تأثیرگذار جهان به انتخاب تایمز قرار گرفت.
قسمت هایی از کتاب لذت کار کردن (لذت متن)
روزهای کریستینا معمولا از ساعت شش صبح آغاز می شد و تقریبا نیمه شب در آشپزخانهٔ او به پایان می رسید و تنها وعدهٔ غذایی روزانه ای که می خورد یک کاسه غلات بود. لحظات آرامی که در خانه سپری می شد بسیار کم اتفاق می افتاد، زیرا بیشتر روز او در شغلی سپری می شد که آن را غیرقابل تحمل می دانست. روی کاغذ، همه چیز خوب به نظر می رسید. او یک کار جدید درحوزهٔ فعالیت های خیرخواهانه راه انداخته بود و اشتیاق خود را برای کمک به دیگران با روحیهٔ کارآفرینی اش در هم آمیخت. خب مشکل چه بود؟ تقویم کریستینا خیلی شلوغ بود! هنگامی که او در حین کار احساس ناخوشایندی کرد، برنامه های جانبی دیگری را در دست گرفت. از نظر او پر کردن تقویم خود با کار داوطلبانه و تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در یک رشتهٔ دیگر باعث می شود که باهوش تر، بااستعدادتر و پربارتر باشد. اما این طور نبود و او خسته شد.

با وجود یک برنامهٔ تمام وقت، اگر کسی از او چیزی بخواهد، او به راحتی برای آنها هم وقت می گذارد. برای او گفتن بله برای انجام کاری در آینده خیلی راحت تر بود تا اینکه در جواب نه بگوید. و هنگامی که انجام کاری در برنامهٔ او بود، احساس می کرد که باید حتما آن را انجام دهد. برنامهٔ کریستینا از شش هفته قبل کاملا پر می شد. زمان کمی را برای خانواده و دوستان و زندگی شخصی اش داشت و این برایش آزاردهنده بود. مراقب سلامتی اش نبود و روابط دوستانه اش را متوقف کرد و به خاطر این مسئله خیلی اذیت می شد. بدون هیچ گونه سازمان دهی برای زندگی اش، تقویم کاری اش کنترل زندگی را به دست گرفته بود.

اولین قدم کریستینا تجسم زندگی کاری ایدئال بود: «من می خواهم که به راحتی و خودجوش جواب بله بدهم! اصلا دلم می خواهد دیر به قطار برسم یا پشت یک کالسکهٔ بچه آرام راه بروم و به این فکر نکنم که دارد دیر می شود و کنترل همه چیز از دستم خارج می شود، می خواهم کمتر عصبانی باشم.» در مرحلهٔ بعد، او تمام قرارهای تقویم خود را در یک صفحهٔ اکسل وارد کرد و مقدار وقت صرف شده برای هرکدام را با روش ایدئال خود مقایسه کرد. او همچنین میزان رضایت بخشی هر کاری را در نظر گرفت. او نمی توانست نتایج را باور کند. تقریبا نیمی از وقت او صرف فعالیت هایی شده بود که او را خوشحال نمی کرد. او وقتش را برای کارهای اشتباه می گذراند. کریستینا برای صرف زمان در راه های دستیابی به زندگی کاری ایدئال خود، بله گفتن خودجوش را متوقف کرد و به طور پیش فرض نه گفتن را در برنامهٔ خود جا داد، و فقط برای فعالیت های مهم تر استثنا قائل شد. او گفت: «من فهمیدم که این برنامه ریزی دیوانه کننده برای جبران تمام آن کارهایی بود که باعث خوشحالی من نمی شد، نه اینکه بخواهم به کارهایی بپردازم که مرا خوشحال نمی کنند!»