این رمان درباره دختری به نام «ارغوان هراتی» است. ارغوان برای استخدام در یک شرکت خودروسازی به آنجا مراجعه می کند و فرم استخدام را پر می کند، اما چیزی از مهاجر بودن خود نمی گوید. وقتی از شرکت آقای «جابری» با ارغوان تماس می گیرد حقیقت مهاجر بودنش را به او می گوید اما جابری از او می خواهد که این موضوع را در شرکت مطرح نکند. ارغوان در بخش انبار شرکت مشغول کار می شود و به سرعت پیشرفت می کند اما ... .
کتاب دختر هرات را خواندم ، لذت بردم ، جای تک تک شخصیتهایش زندگی کردم ، همپای آنها خندیدم و با دردشان گریستم دختری که با تمام سختیها به پای زندگیش مردانه میایستد و مبارزه میکند ولی هرگز ناامید نمیشود ...