کتاب جنایتی دور از شان یک بانو 1

Murder Most Unladylike
(جنایت پلکانی)
کد کتاب : 46012
مترجم :

شابک : 978-6222440374
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 304
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

«رابین استیونز» از نویسندگان پرفروش در ادبیات آمریکا

معرفی کتاب جنایتی دور از شان یک بانو 1 اثر رابین استیونز

کتاب «جنایتی دور از شأن یک بانو» رمانی نوشته «رابین استیونز» است که اولین بار در سال 2014 منتشر شد. در دهه 1930 و در مدرسه دخترانه «دیپ دین»، با «هیزل وانگ» و «دیزی ولز» آشنا می شویم—دو دختر دانش آموز که به تازگی، آژانس کارآگاهی خصوصی خود را به وجود آورده اند. درست است که چند پرونده نخست آن ها خیلی پیش پا افتاده بوده، اما شرایط زمانی تغییر می کند که «هیزل» در سالن ورزش، جسد یکی از معلم های مدرسه یعنی «خانم بل» را می یابد. «هیزل» به سرعت می رود تا این خبر را به «دیزی» بدهد و وقتی با دوستش به سالن ورزش برمی گردد، جسد ناپدید شده است. «هیزل» و «دیزی» که تصمیم گرفته اند بفهمند چه اتفاقی برای جسد افتاده و حتی مهم تر از آن، چه کسی «خانم بل» را به قتل رسانده است، تحقیقات خود را آغاز می کنند.

کتاب جنایتی دور از شان یک بانو 1

رابین استیونز
رابین استیونز (متولد 15 ژانویه 1988) داستان نویس آمریکایی است که بیشتر بخاطر مجموعه "جنایتی دور از شان یک بانو" معروف است. او از دوران طلایی داستان کارآگاهی به عنوان الهام در کار خود صحبت کرده است.استیونز در کالیفرنیا متولد شد و در سه سالگی به آکسفورد انگلیس رفت. او تابعیت دوگانه ایالات متحده و انگلستان را دارد. استیونز در دانشگاه وارویک رشته زبان انگلیسی خواند و بعد از دانشگاه کینگ کالج لندن فوق لیسانس گرفت.
نکوداشت های کتاب جنایتی دور از شان یک بانو 1
A gripping, Agatha Christie-style mystery.
یک داستان معمایی جذاب به سبک «آگاتا کریستی».
Amazon Amazon

Plotting is what sets this book apart.
پیرنگ، چیزی است که باعث تمایز این کتاب می شود.
Telegraph Telegraph

Enormous fun.
فوق العاده سرگرم کننده.
Irish Times

قسمت هایی از کتاب جنایتی دور از شان یک بانو 1 (لذت متن)
شنیدن آن از زبان بقیه آدم ها کمی عجیب و غریب بود، و به دلایلی این موضوع من را بدعنق تر هم کرده بود. این پرونده ما بود، و «دیزی» آن را برای بقیه افراد «دیپ دین» فاش کرده بود. برای این که به «دیزی» نشان دهم روش اشتباهی را برای تحقیقات در پیش گرفته، تنها راهش این بود که روی کار کارآگاهی خودم تمرکز کنم.

کلاس دومی ها مات و مبهوت به آن دو نگاه می کردند، و من هم ماتم برده بود. آیا این رفتار مدرکی برای یک راز گناهکارانه نبود؟ همان موقع زنگ شروع کلاس ها به صدا درآمد، و من به طرف کلاس خودمان دویدم.

درست بیرون کلاس به «دیزی» برخوردم. «دیزی» با لحن سردی گفت: «من دوشیزه تنیسون رو تا دستشویی خانم معلم ها تعقیب کردم. اونجا غیبش زد و مطمئنا نمی تونستم برم تو، اما می تونستم صدای گریه اش رو بشنوم. خیلی مشکوک بود.»