این کتاب حقایق زندگی انسان، هدف از خلقت او، رازهای دستیابی به رهایی ، آرامش پایدار ، آگاهی معنوی و حقیقت را به او می آموزد ، در این کتاب موضوعات عرفانی و فراروانشناسی در قالب یک داستان بسیار ساده و زیبا مطرح شده است.
داستان از آنجا شروع می شود که یک جوان که از سختیهای روزگار و شرایط وخیم زندگیش رنج می برد و خود را تنها و بی کس در این دنیای بی رحم می بیند و همه حتی خدا را مقصر می داند، روزی تصمیم می گیرد تا از یک کوه بالا برود و در آنجایی که فقط خودش و خدای خویش است از ته دل فریاد بکشد و با خالق خود کمی درد دل کند، در آن حال صدایی به گوشش می رسد ، او تصور می کند که فرد دیگری در آنجا حضور دارد اما هیچ کس نیست و فقط اوست، آن صدا به او می گوید که او همانا باد است که از کودکی همواره با او بوده و پیام عشق را به او می رسانده است اما او همواره از شنیدن این پیام غافل بوده است، گفتگوی باد و جوان از همانجا آغاز می شود که تا پایان داستان ادامه دارد، باد پرده از اسرار بسیاری برای وی بر می دارد و راه روشنگری و دستیابی به معرفت حقیقی را به وی می آموزد و جوان را دعوت می کند تا به همراه او سفری را آغاز کند، جوان پس از یک گفتگوی زیبا حاضر می شود به همراه باد این سفر را آغاز کند، باد او را به دو شهر می برد که هر شهر یک بخش کلی کتاب را شامل می شود بنابراین کتاب دو بخش کلی دارد که هر بخش شامل چند فصل است.
کتاب بشنو از باد