کتاب صفیر سیمرغ‏

Safir-e Simorq
کد کتاب : 47105
شابک : 978-9645996626
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 24
سال انتشار شمسی : 1401
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب صفیر سیمرغ‏ اثر شهاب الدین یحیی سهروردی

کتاب « صفیر سیمرغ » نوشته « شهاب الدین یحیی سهروردی» با ترجمه « حیدر شجاعی » توسط انتشارات«مولی» به چاپ رسیده است.
کتاب صوتی صفیر سیمرغ یکی از آثار ماندگار و خارق‌العاده‌ی شهاب‌الدین سهروردی محسوب می‌شود که از یک‌ مقدمه و دو بخش تشکیل شده است. در این رساله آیات قرآنی فراوان و سخنان بزرگان تصوف، خصوصا حلاج وجود دارد.

صفیر سیمرغ به تحلیل و بررسی نظرات و دیدگاه‌های مختلف سهروردی درباره‌ی انسان ‌می‌پردازد. در فصل ابتدایی پس از تعریف انسان و بررسی آن در قرآن کریم و توضیح جامع معنای «انسان کامل» در تعالیم عرفا، معنای «ولی»، «ولایت» و اقسام آن نیز بیان می‌شود. در فصل دوم ابتدا نظریه‌های شیخ اشراق شرح داده می‌شود، سپس جایگاه و اهمیت انسان و نفس و ارتباط این دو در تفکر اشراق مورد بررسی قرار می‌گیرد.

هر آواز و صوت پیوسته، نرم و بدون تلفظ حروف را صفیر می‌نامند که از میان دو لب به صدا در می‌آید؛ سیمرغ عنوان مرغی است که پادشاه افسانه‌ای پرندگان است. داستان آن و پرندگان دیگر در ادبیات فارسی به گونه‌های مختلفی آمده است. اما سیمرغ، یک واژه‌ی عامیانه در عرفان است که کنایه از پیر یا انسان کامل است. این کتاب، سیمرغ را به عنوان روح‌القدس بررسی می‌کند.

کتاب صفیر سیمرغ‏

شهاب الدین یحیی سهروردی
شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهاب‌الدین، شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید (۵۴۹–۵۸۷ ق / ۱۱۵۴–۱۱۹۱ م) فیلسوف نامدار ایرانی اهل شهر سهرورد شهرستان خدابنده استان زنجان است.
قسمت هایی از کتاب صفیر سیمرغ‏ (لذت متن)
سپاس باد واهب حیات را و مبدع موجودات را و درود بر خواجگان رسالت و ائمه نبوت سیما بر صاحب شریعت کبری و هادی‏ طریقت علیا محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم. اما بعد. این کلمه ‏ای چند است‏ در احوال اخوان‏ تجرید تحریر افتاد و سخن در آن محصور است در دو قسم: قسم اول در بدایا، و قسم‏ دوم در مقاصد. و این رساله‏ موسوم است به صفیر سیمرغ، و زیان ندارد که‏ در پیش مقدمه یاد کنم از احوال این مرغ بزرگوار و مستقر او. روشن‏روانان چنین‏ نموده ‏اند که هر آن [هدهدی که در فصل بهار بترک آشیان خود بگوید و به منقار خود پر و بال خود برکند و قصد کوه قاف کند] کوه قاف بر او افتد بمقدار هزار سال این زمان که‏ «و إنّ یوْما عنْد ربّک کألْف سنة ممّا تعدّون»، و این هزار سال‏ در تقویم اهل حقیقت یک صبح دم‏ است از مشرق لاهوت اعظم. در این مدت سیمرغی شود که صفیر او خفتگان را بیدار کند و نشیمن او در کوه قاف است. صفیر او به همه کس برسد و لکن‏ مستمع کمتر دارد، همه با اویند و بیشتر بی ‏وی اند.