بخشی از سفرم به قاره ی آسیا طوری برنامه ریزی شده بود که مدتی به دانشکده ی پزشکی سنت جان در شهر بنگلور بروم. این دوره ی «اختیاری» باعث شد دیدگاهم درباره ی هند کاملا تغییر کند. کلاس خوبی بود اما بیشتر از محتوای درسی، اولین ساعت های آموزش روز اول مرا تحت تأثیر قرار داد. آن زمان به شکلی بی رحمانه فهمیدم دانشجویان سال چهارم پزشکی در هند بسیار بیشتر از من معلومات دارند. من دانشجویی کاملا مشتاق بودم. شاید همیشه شاگرد اول کلاس نمی شدم، اما معمولا نمره هایی بالا می گرفتم. باید اعتراف کنم وقتی به هند آمدم با خودم گمان می کردم در جایگاه دانشجوی پزشکی بلندپرواز سوئدی حتما بسیار بهتر از دانشجویان بومی آن جا هستم. اما به محض اینکه سر کلاس نشستم، مشخص شد در هند تقریبا در پایین ترین رده ی کلاس قرار می گیرم.
روز اول از من خواستند به گروهی از دانشجویان ملحق شوم که تصمیم داشتند عکس های ایکس ری روز قبل یک بخش بیمارستانی را از جنبه ی آموزشی مرور کنند. اولین فیلم عکاسی به اصطلاح آنژیوگرام بود؛ عکسی از رگ های خونی عضوی از بدن که در آن ماده ی حاجب تزریق کرده بودند. این عکس رگ های داخل کلیه را نشان می داد. بررسی ها برای آن بود که آن مریض با مشاهده ی خون در ادرارش به پزشک مراجعه کرده بود.
یادم می آید از اینکه بیمارستانی در هند به عکس برداری آنژیوگرام مجهز است چقدر تعجب کردم. برای گرفتن این نوع عکس باید لوله ای باریک و منعطف را که فروکاو نام دارد، از شریان کشاله ی ران وارد بدن کنند و آن را به سمت شاهرگ اصلی قلب یا آئورت پیش ببرند.