شاه نمونه ایرانی اغلب بنیادگذار و شاهنشاهی است که دوره نوینی را در تاریخ آغاز می کند. چنین شهریاری یا بنیادگذار سلسله تازه ای است یا این که پس از یک دوره آشوب و نابسامانی سیاسی و اجتماعی، مردم و کشور را سامان می بخشد. خویشکاری او دوگانه است: او نخست فاتح و فیروزگری است که دولت تباه و بیدادگری را برمی اندازد و دو دیگر سامان بخش روزگاری نوین و پردازنده تعلیمات اجتماعی و دیوانی و بنیان گذار شهرهاست که قنات ها، پل ها، کاروانسراها می سازد و تمدن و فرهنگ را زنده و غنا و فراوانی را در جهان افزون می کند.
پادشاه نمونه خویش کاری سومی نیز دارد؛ او رهبر معنوی مردم خویش است. در سنت ایرانی هریک از شخصیت های برجسته و والا یا به عبارت دیگر هریک از شاهان، نمونه مردی فرزانه و رهنمون نیز هست. در اواخر عصر ساسانی ادبیات سخت رایج تحت عنوان «اندرز» یا «پندنامه» به وجود می آید. امروز «پانزده اندرزنامه» به زبان پهلوی در دست است. پاره ای از آن ها «اندرزهای پیشینیان» یا دانایان است و پاره ای دیگر نصایح و وصایای پدری است به پسر خویش… محتوای اغلب آن ها دستورهای دینی و اخلاقی و سیاسی است که بر زبان مردان نام آور و روزگاران گذشته جاری شده است و گاهی جنبه های توصیفی و داستانی و مسائل مربوط به پارسایی و تهذیب اخلاق در این نوشته فزونی می گیرد.