کتاب من ذهن آگاه هستم

Je médite jour après jour
25 درس برای شاد زیستن و رهایی از اضطرب و افسردگی
کد کتاب : 49980
مترجم :
شابک : 978-6227044188
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 240
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2015
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 9
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

ذهن آگاهی از رهگذر هنر
Looking at Mindfulness: 25 Ways to Live in the Moment Through Art
25 شیوه برای زیستن در زمان حال به کمک هنر
کد کتاب : 120990
مترجم :
شابک : ‫‭978-6001185281
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 304
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب من ذهن آگاه هستم اثر کریستف آندره

مدیتیشن کنید تا ذهن خود را آرام کنید ، مراقبه کنید تا از زندگی خود لذت ببرید: مدیتیشن وسیله ای برای پرورش آرامش و شفافیت است.

من «ذهن آگاه هستم» 25 "درس برای شاد زیستن و رهایی از اضطرب و افسردگی" کتابچه راهنمای روزانۀ کسانی است که می‌خواهند به طور اصولی مراقبه کنند. کتاب حاضر همانطور که از نامش پیداست ، این مجموعه ای از درس های مدیتیشن است.
این کتاب 25 درس دارد ، از اصول اولیه - نحوه استفاده از تنفس ، بدن ، آگاهی از لحظه حال - تا تمرینات عمیق - مقابله با رنج ، تثبیت احساسات و ایجاد آرامش روحی و روانی.

کریستف آندره نویسنده این کتاب در سال 1980 از پایان نامه خود دفاع کرد و دو سال بعد تز روانپزشکی خود را منتشر کرد. سپس کارآموزی خود را در تولوز به پایان رساند. او متخصص درمان و پیشگیری از اختلالات عاطفی ، اضطرابی و افسردگی است.

کتاب من ذهن آگاه هستم

کریستف آندره
کریستف آندره روانپزشک فرانسوی و نویسنده است که سال ها مدیتیشن را تمرین کرده است. او گروه‌های مدیتیشن را در بیمارستان سنت آن پاریس راه‌اندازی می‌کند و به مردم کمک می‌کند تا خود را از رنج رهایی بخشند و از زندگی خود لذت ببرند.
قسمت هایی از کتاب من ذهن آگاه هستم (لذت متن)
ذهن نه به گذشته نگاه می کند نه به آینده،تنها زمان حال رمز خوشبختی ما است.

ذهن آگاهی ما را به سوی زمان حال سوق می دهد و به این ترتیب، به ما کمک می کند تا از افکاری که درباره آینده یا حتی گذشته داریم، رها شویم

ذهن آگاهی به من آموخت که فضایی را به اندیشیدن اختصاص بدهم و همواره تلاش کنم که این فاصله را حفظ کنم و از دور نظاره گر افکارم باشم.

حال را دریابید، فقط زمان حال. لحظه ای بعد، همه چیز تغییر خواهد کرد؛ زاغ از روی حصار می پرد، خورشید به بالاترین نقطه در آسمان می رسد و سایه پرچین کوتاه تر می شود... نمی خواهم بگویم که این تغییرات، خوب هستند یا بد؛ فقط کمی بعد همه چیز متفاوت خواهد شد. بنابراین، درست در همین لحظه باید بایستیم و هوای سردی که بینی را می سوزاند، احساس کنیم، به کوچک ترین صداهای ممکن گوش دهیم و انعکاس بی نظیر نور خورشید روی برف ها را تحسین کنیم.

بهتر است تا وقتی که ممکن است همان جا بمانید، بدون آنکه بخواهید منتظر چیز دیگری باشید. به هیچ چیز دیگر فکر نکنید. فقط کافی است آنجا بمانید و تمام تلاشتان را بکنید تا از موهبت های بی شمار این لحظه بهره ببرید؛ تکه های برفی که با صدایی دلنشین از روی درختان می افتند، رنگ سفید مایل به آبی سایه پرچین و حرکات زاغ روی حصار که سعی می کند خود را در برابر گرمای خورشید قرار دهد.