تنش های درونی ما هر روز بر اساس وضعیت عادی زندگی و میزان اتفاقاتی که رخ می دهند، در نوسان است. مشکلات کوچک می توانند تنش درونی ما را افزایش دهند. همه ما به طور طبیعی راهکارهای کوچکی را برای مدیریت تنش درونی مان به کار می گیریم تا بتوانیم وضعیت عادی را همچنان حفظ کنیم: برای مثال، بازی کردن با خودکار، آدامس جویدن، سیگار کشیدن، زمزمه کردن آهنگ و مانند این ها…
اگر مدیریت وقایع، مشکل تر و نگران کننده تر شوند، آن وقت تنش درونی ما از آستانه پذیرش فراتر می رود و ما هم بی نهایت حساس تر می شویم. در این شرایط، دیگر راهکارهای کوچک ما برای رفع تنش هایی که به تدریج در حال افزایش اند، چندان موثر نیست. در این صورت، به وضعیت آسیب پذیری می رسیم که اندکی دارای آشفتگی درونی و عدم راحتی بیشتر و البته پر تنش تر است. در اینجا باز می توانیم راهکارهایی را برای آرامش درونی و رفع تنش ها به کار گیریم، اما این راهکارها دقیق تر و ارادی تر هستند و به انرژی و کنترل بیشتری نیاز دارند… هر قدر برای آرامش خود، راهکارهای خود تنظیمی بیشتری داشته باشیم، در این صورت، در برابر استرس بیشتر می توانیم مقاومت کنیم.