اصل این همانی درخواستۀ تبیین کثرات توسط امری واحد یا وحدت گون ریشه دارد؛ تبیینی که به کمک ویژگی یا خاصیتی صورت می گیرد که امکان و مجوز صدور احکامی از این سنخ را فراهم می کند: «این، همان است.» این خاصیت، در واقع، تداوم حضور و ظهور موجودی خاص را در زمان نشان می دهد. موجودی که به انحا و اشکال مختلف ظهور می یابد. این همانی، امکان بیان نسبت و ربط این اشکال مختلف به آن موجود خاص و برتر را فراهم می نماید. قاعده یا دستورالعملی نیست که صرفا گویای همان بودن یک چیز با خودش باشد؛ بلکه بیان گر امکان حکم و حمل در کلیت خود است.
در این اثر تلاش می شود تا معنای این همانی نزد فیلسوفان و متفکران یونانی شرح داده شود و بیان گردد که هر کدام از اینان چه برداشتی از این همانی راهنمای تبیین و فهمشان از عالم بوده است، همچنین تلاش می شود نشان داده شود که برداشت هر یک از این متفکران از اصل این همانی، چگونه به فهم آرخه عالم منجر می شود، و در پایان اینکه چگونه تلاش برای فهم خمیرمایه و آرخه عالم نهایتا نزد ارسطو منجر به شکل گیری آن چیزی شد که ما امروزه اصل این همانی به معنای دقیق کلمه می دانیم.
کتاب واکاوی اصل این همانی