در افسانه " بال های دریا" شرح زندگی ماهیگیری به نام دی لیمو را می خوانید. وی از زمانی که توانست محکم روی پاهایش بایستد، هر روز صبح با پدرش به ماهیگیری رفت و هر روز بیشتر از روز پیش با رمز و رازهای صید آشنا می شد. دی لیمو بهتر از هرکسی می دانست که تور ماهیگیری را باید کجای دریا به آب انداخت تا جایی که همه ماهیگیرها پیش از رفتن به میان دریا با او مشورت می کردند. روزی دی لیمو با کشتن کوسه ها موجب خشم اقیانوس و سرانجام غرق شدن بلمش می شود. او در حال غرق شدن است که یک کوسه گیتاری به او نزدیک می شود و پیغامی به او می دهد: " دی لیمو، یادت رفته که ما برادریم و هر دو پسران اقیانوس هستیم؟ اگر قول بدهی که کوسه ها را به اندازه نیاز شکار کنی و باعث نابودی آن ها نشوی، تو را نجات می دهم." دی لیمو شرط کوسه را می پذیرد و از غرق شدن نجات پیدا می کند. یکی از ویژگی های کتاب این است که در صفحات آخر نویسنده به صورت مستند گونه به شرح حال زندگی قبیله وز، که مردمی چادرنشین در ساحل اقیانوس هند بوده و به شغل ماهیگیری مشغول هستند، می پردازد و اطلاعات ارزشمندی را به مخاطبان خود انتقال می دهد.
کتاب بال های دریا