شب مال او بود. سایه هایش رابه تن می کرد و بوهایش را مزه مزه. از صداها و سکوت هایش لذت میبرد. کاو از بامی به بام دیگر پرید، تنها تماشاگرانش عبارت بودند از چشم سفید ماه و سه کلاغ که در آسمان تیره در حال پرواز بودند. بلک استون چون لکه ای از باکتری های رشد کرده به همه سو خزیده بود و...
کی میارید پس منتظریم🥲