کتاب حاضر، دربردارندة داستانی فارسی، با موضوع جنگ است. «منصور» عکاسی است که به همراه رزمندگان دیگر، در عملیات خیبر، برای پیشروی به جزیرة مجنون، به راه میافتد. همراه او «وحید» یکی از دوستانش است. در طی ماجرایی منصور و وحید سر از جزیزة لیلی در میآورند. آنها در معرض انفجار خمپارههای عراقیها هستند. در آن شب، وحید بعد از نشان دادن رشادتها و کشتن سه فرماندة بعثی، زخمی به زیر آبهای «هورالهویزه» میرود. منصور با قایق خود در حالیکه از ناحیة ران مجروح شده، بازمیگردد. در طی هشت سال بعد، منصور دچار عذاب وجدان شده و یاد و خاطرة وحید رهایش نمیکند. او سرخورده از دایر کردن نمایشگاههایش از عکسهای رزمندگان شهید و مجروح، دوباره به جزیرة لیلی بازمیگردد. او به زیر آب رفته و جسد آرام وحید را میبیند. نامة نوشته شدة وحید را در آخرین شب زنده ماندنش، در جزیرة لیلی را از جیب او برداشته و آن را به خانوادهاش بازمیگرداند و بدین ترتیب منصور با انجام رسالتش به آرامش میرسد.
کتاب هورامه